تحقیق مقاله عبرت و تربیت در قرآن و نهج ‏البلاغه

تعداد صفحات: 15 فرمت فایل: word کد فایل: 3927
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۵,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲,۹۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله عبرت و تربیت در قرآن و نهج ‏البلاغه

    منابع عبرت و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى
    عبرتها به وسعت دنیا گسترده است. هر پدیده، آیه‏اى از آیات الهى است و پیامى دربردارد. هر کس دیده‏اى عبرت بین داشته باشد، مى‏تواند از لابلاى پدیده‏ها، پیامها را دریابد. براى آگاهى و بیدارى انسان هشدارها داده شده است و عبرتها بى‏پرده و آشکار رخ نموده‏اند. به فرموده امیرالمؤمنین(ع)، اگر انسان چشم باز کند و ببیند، وسایل بینایى او فراهم است، و اگر گوش شنوا داشته باشد، سخنان حق گفته شده است و اگر اهل هدایت باشد، وسایل هدایت فراهم است:
    وَلَقَدْ بُصِّرْتُمْ اِنْ اَبْصَرْتُمْ، وَ أُسْمِعْتُمْ اِنْ سَمِعْتُمْ، وَ هُدِیتُم اِنِ اهْتَدَیْتُمْ، وَبِحَقٍّ اَقُولُ لَکُمْ: لَقَدْ جاهَرَتْکُمُ الْعِبَرُ وَ زُجِرْتُمْ بِما فیهِ مُزْدَجَرٌ.23
    آن حقایق را به شما نیزنشان دادند، ولى دیدن نخواستید و به گوش شما رسانیدند، ولى شنیدن نخواستید، شما را راه نمودند، ولى ره‏یافتن نخواستید، براستى مى‏گویم که عبرتها و اندرزها بر شما آشکار بود و از آنچه مى‏باید دورى جویید شما را منع کردند .
    ولى افسوس که از این همه منابع عبرت‏آموز، اندکى از مردم پند مى‏گیرند و بخش عظیمى از مردم چشم عبرت‏بین ندارند و همچنان در شهوات نفس و غفلتها گرفتارند:
    مَا اَکْثَرُ العِبَرُ وَ اَقَلُّ الاِعْتِبَارُ.24
    عبرتها چه بسیارند و عبرت گیرچه کم!
    در این بخش به مهمترین منابع و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى اشاره مى‏کنیم. و پیش از آن، ذکر این نکته را لازم مى‏دانیم که منابع عبرت و شیوه‏هاى عبرت‏آموزى، دو مبحث جداگانه است و هر کدام بحث مستقلى دارد، ولى با توجه به این‏که این دو مبحث بسیار به هم نزدیک هستند و شناخت هر منبع، اتخاذِ روشى را به دنبال دارد،این دو را در یک مبحث ذکرمى کنیم:
    الف. دنیا، سراى عبرت
    یک نگاه عموعى به دنیا و ویژگیها و سنتهاى حاکم بر آن، جداى از وقایع تاریخى، پندهاى فراوانى به انسان مى‏دهد. قوانینى بر دنیا حاکم است که هر یک مى‏تواند درس عبرتى براى انسان باشد. شناخت دنیا و آشنایى با خصوصیات آن، تأثیر قابل ملاحظه‏اى در سلوک و رفتار فراگیرنده مى‏گذارد. شاید امیرالمؤمنین(ع)، تنها کسى باشد که به طور جامع به توصیف ابعاد و ویژگیهاى مختلف دنیا پرداخته و به قصد تأثیرگذارى و عبرت‏دهى از آن سخن گفته است، تعابیر، تشبیهات و تمثیلات گوناگونى که در باب دنیا، در کلام على(ع) وجود دارد، همه حاکى از همین مطلب است.
    تعابیرى چون: «اَلدُّنْیَا دارٌ مُنِىَ لَهَا الفَنَاءُ25 ...»، «اَلدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ و عَنَاءٍ و غِیَرٍ و عِبَرٍ...26»، «[الدنیا] دَارُ حَرْبٍ وَ سَلْبٍ وَ نَهْبٍ وَعَطْبٍ...27»، «اِنّهَا دَارُ شُخُوصٍ و مَحَلَّه ُ تَنْغِیصٍ28...»، «دارٌ بِالْبَلاَءِ مَحْفُوفَه ٌ29...»، «مَثَلُ الدُّنْیَا کَمَثَلِ الحَیَّه ِ30...»، و صدها تعبیر دیگر، همه درصددِ دادن شناختِ عبرت‏آموز به انسانهاست. چنانچه گذشت، خود حضرت، پس از توصیه‏هاى فراوان در ابعاد گوناگون به فرزندش امام مجتبى(ع)، هدف خود را از این همه سفارش چنین بیان مى‏فرماید:
    یَا بُنَىَّ اِنّى قَدْ انْبَأتُکَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا وَ أنْبَاْتُکَ عَنِ الآخِرَه ِ وَ مَا اَعَدَّ لِأهْلِهَا فِیهَا وَ ضَرَبْتُ لَکَ فِیهِمَا الأمْثَالُ، لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیْهَا.31
    پسر عزیزم! من تورا از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودى ودست به دست گردیدنش آگاه کردم و از آخرت و آنچه براى انسانها در آنجا فراهم است اطلاع دادم و براى تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیرى و براساس آن در زندگى گام بردارى.
    طبق این کلام، دادن این شناخت در مورد دنیا و آخرت به این دلیل است که فراگیرنده از آن عبرت بگیرد و مسیر زندگى را بر آن اساس پایه‏گذارى کند. بنابراین یکى از شیوه‏هاى عبرت‏آموزى، توصیف دنیا و بیان ویژگیها و سنتهاى رایج آن براى فراگیرنده است.
    ب. تاریخ، مدرسه عبرت‏آموزى
    تاریخ و حوادث مختلف آن، از ابتداى آفرینش تاکنون، از مهمترین و اصلى‏ترین منابع عبرت‏آموزى است که در منابع اسلامى به صورت گسترده‏اى به آن اشاره شده است. بخش عظیمى از آیات قرآن، ذکر مباحث تاریخى در قالب داستان، قصه و خاطره تاریخى است و همه اینها با هدف پندآموزى و عبرت‏دهى به مخاطبان صورت گرفته است. زیرا غالبا پس از ذکر هر قصه یا جریان تاریخى، به این هدف اشاره شده است. مثلاً، پس از ذکر داستان حضرت یوسف(ع)، به عنوان نتیجه تربیتى آن، چنین مى‏فرماید:
    «لَقَدْ کَانَ فِى قِصَصِهِمْ عِبْرَه ٌ لاُِولِى الاَلْبَابِ، مَا کَانَ حَدِیثا یُفْتَرى وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الّذِىَ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَى‏ءٍ وَ هُدَىً وَ رَحْمَه ً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.32
    در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود؛ بلکه وحى آسمانى است، و هماهنگ است با آنچه پیش‏روى او (از کتاب آسمانى پیشین) قرار دارد، و شرح هر چیزى (که پایه سعادت انسان است)؛ و هدایت و رحمتى است براى گروهى که ایمان مى‏آورند!
    در این آیه شریفه به چند مطلب اشاره شده است:
    1. غرض از ذکر این داستان، عبرتها و پندهایى است که در آن نهفته است. داستان فوق آیینه‏اى است که مى‏توان در آن عوامل پیروزى و شکست، کامیابى و ناکامى، خوشبختى و بدبختى، سربلندى و ذلت و خلاصه آنچه در زندگى انسان ارزشمند و یا بى‏ارزش است، را دید، آیینه‏اى که عصاره تمام تجربیات اقوام پیشین و رهبران بزرگ در آن به چشم مى‏خورد و مشاهده آن، عمر کوتاه مدتِ هر انسانى را به اندازه عمرِ تمام بشریت طولانى مى‏کند.
    2. داستان فوق بیان واقعیتهاست و از آمیختگى با دروغ و افتراء منزه است.
    3. تنها صاحبان عقل و اندیشه هستند که توانایى مشاهده این نقوش عبرت را بر صفحه این آیینه عجیب دارند.
    4. هر آنچه انسان به آن نیاز دارد و در سعادت و تکامل او دخیل است، در این آیات آمده است و به همین دلیل، مایه هدایت و رحمت براى همه کسانى است که ایمان مى‏آورند.33
    نمونه این نوع نتیجه‏گیرى در جاى جاى قرآن کریم به چشم مى‏خورد. امیرالمؤمنین(ع) نیز در نهج‏البلاغه، بخش عظیمى از تلاش خود را به بیان عبرتهاى تاریخى اختصاص داده است. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مى‏شود:
    وَ اِنَّ لَکُمْ فِى القُرُونِ السَّالِفَه ِ لَعِبَره ٌ. اَیْنَ العَمَالِقَه ُ وَ ابْنَاءُ العَمَالِقَه ِ، اَیْنَ الْفَرَاعِنَه ُ وَ اَبْنَاءُ الفَرَاعِنَه ُ.34
    همانا در قرنهاى گذشته براى شماعبرتى است، عمالقه (پادشاهان حجاز و یمن) و فرزندانشان کجا رفتند؟ فرعونها و فرزندانشان کجایند؟
    واعْتَبِروا بِمَا قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ، قَدْ تَزَایَلَتْ اَوْ صَالُهُمْ، وَزَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَأَسْمَاعُهُمْ، وَذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَعِزُّهُم.35
    و از آنچه برگذشتگان شما رفت عبرت گیرید که چگونه بندبند اعضاى بدنشان از هم گسست، چشم و گوششان نابود شد و شرف و شکوهشان از خاطره‏ها محو گردید.
    فَاعْتَبِرُوا بِمَا اَصَابَ الاُمَمُ المُسْتَکْبِرینَ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنْ بَأسِ اللّهِ وَصَوْلاتِهِ وَوَقَایِعِهِ وَمَثُلاَتِهِ.36
    از آنچه از عذاب و صولت خدا و وقایع و عقوبتهاى او به امتهاى مستکبر پیش از شما رسید پند گیرید.
    و احْذَرُوا مَانُزِّلَ بِالاْءُمَمِ قَبْلَکُمْ مِنَ الْمَثُلاَتِ بِسُوءِ الاَْفْعَالِ37... .
    از کیفرهایى که در اثر کردار بد و کارهاى ناپسند بر امت‏هاى پیشین واقع شده برحذر باشید.
    فَاعْتَبِرُوا بِحَال وَلَدِ اِسْمَاعِیلَ وَبَنِى‏اِسحقِ وَ بَنِى‏یَعْقُوبَ عَلَیْهِمِ السَّلامُ.38
    از حال فرزندان اسماعیل، فرزندان اسحاق و فرزندان یعقوب عبرت گیرید.
    امام(ع) با بیان سرگذشت اقوام و ملل گذشته و توصیف زندگى و مرگ آنها، مردم را به عبرت‏گیرى از سرانجام نیک و بد آنها فرامى‏خواند. مربیان نیز مى‏توانند در تربیت متربیان خود، از همین روش بهره بگیرند و با بیان تاریخ و حوادث تلخ و شیرین آن، درس زندگى به آنها بیاموزند

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله عبرت و تربیت در قرآن و نهج ‏البلاغه

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    قرآن کریم، سوره حشر، آیه2.
    2. سوره یوسف، آیه 111.
    3. خوانسارى، جمال‏الدین محمد، شرح غررالحکم ودررالحکم، تهران: دانشگاه تهران، 1373، ج3، ص284، شماره 4493.
    4. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فى غریب القرآن، تهران: مکتبه المرتضویه، ماده «عبر»، ص320.
    5. ابن‏منظور، لسان العرب، بیروت: داراحیاء التراث العربى، 1408ق، جلد9، ص18، ماده «عبر».
    6. راغب اصفهانى، مفردات، واژه «عبر»، ص320.
    7. نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 31.
    8. شرح غررالحکم و دررالحکم، ج3، ص316، کلام 4574.
    9. عبرت‏آموزى روش رمزها و آیه‏هاست و در کشف رموز، عنصر تفکر و اندیشه ضرورى است. چرا که به فرموده على(ع) «مَنْ تَفَکَّرَ اَبْصَرَ» («نهج‏البلاغه» نامه 31). قرآن مجید در آیات فراوانى، خصوصیات کسانى را که مى‏توانند از این روش بهره‏مند شوند، ذکر کرده است. این کتاب الهى، معمولاً پس از ذکر یک مثل، داستان، جریان تاریخى و یا ذکر عجائب خلقت، در قالب «اِنَّ فِى ذلِکَ لاَآیَه ً لِقَوْمٍ ...» یا «... لاَآیاتٍ لِقَوْمٍ ...» به خصوصیات این افراد مى‏پردازد، خصوصیاتى مانند اهل تعقل و تفکر بودن، اهل ذکر بودن، چشم بینا و گوش شنوا داشتن، اهل بصیرت بودن و غیره که همگى مى‏توانند فرد را در کشف رمزها و درک عبرتها یارى دهند.
    10. باقرى، خسرو، نگاهى دوباره به تربیت اسلامى، تهران: دفتر امور کمک آموزشى و کتابخانه‏هاى وزارت آموزش و پرورش، 1368، ص154.
    11. براى تبیین ویژگیهاى رشد در دوره‏هاى مختلف از نظریه رشدشناختى پیاژه استفاده شده است. ر. ک.دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، روانشناسى رشد با نگرش به منابع اسلامى(2)، تهران: سازمان سمت، 1375، ج2، ص577625.
    12. نهج‏البلاغه، حکمت 208.
    13. همان، خطبه 103.
    14. همان، خطبه 153.
    15. شرح غررالحکم و دررالکلم، ج3، ص75، کلام 3863.
    16. نهج البلاغه: نامه 31.
    17. شرح غررالحکم و دررالکلم، ج1، ص291، کلام 1121.
    18. شرح غررالحکم ودررالکلم، ج1، ص221، کلام 789.
    19. نهج البلاغه، خطبه 16.
    20. شرح غررالحکم و دررالکلم، ج5، ص217، کلام 8056.
    21. نهج البلاغه، نامه 49.
    22. همان، نامه 69.
    23. همان، خطبه 20.
    24. همان، حکمت 297.
    25. همان، خطبه 45.
    26. همان، خطبه 114.
    27. همان، خطبه 191.
    28. همان، خطبه 196.
    29. همان، خطبه 226.
    30. همان، حکمت 119.
    31. همان، نامه 31.
    32. سوره یوسف، آیه 111.
    33. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیرنمونه ، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371، ج10، ص100.
    34. نهج البلاغه، خطبه 182.
    35. همان، خطبه 161.
    36. همان، خطبه 192.
    37. همان، خطبه 192.
    38. همان، خطبه 192.
    39. النحلاوى، عبدالرحمن، اصول التربیه الاسلامیّه وأسالیبها، بیروت: دارالفکر المعاصر، 1403 ق، ص274.
    40. سوره نمل، آیه 69.
    41. سوره حج، آیه 46.
    42. همان.
    43. سوره یوسف، آیه 109، روم، آیه 9 و42، فاطر،آیه 44، غافر،آیه 21 و72 و محمد، آیه 10.
    44. سوره انعام، آیه 11 و سوره نمل، آیه 69.
    45. سوره عنکبوت، آیه 20.
    46. نهج‏البلاغه، خطبه 99.
    47. همان، خطبه 221.
    48. تفسیر نمونه، ج16، ص459.
    49. البته عبارت «فى الاسلام» در متن حدیث نیست، وآن راصاحب کتاب نهایه ‏الادب، به هنگام تبیین لغت «سیاحه »، به آن اضافه کرده است. متن حدیث چنین است: «اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَعْطَى مُحَمَداً(ص) شَرایِعَ نُوحٍ وَ ابْراهِیمَ وَمُوسى وَعیسى: التُّوحِیدَ، وَالاِخْلاَصَ وَخَلَعَ الاَْنْدادَ، وَالفِطْرَه َ، وَالْحَنَفِیَّه السَّمْحَه َ، لاَرُهْبَانِیَّه َ وَلاسِیَاحَه َ...» بحارالانوار، ج68، ص320.
    50. سوره نحل، آیه 65 67 و سوره مؤمنون، آیه 21.
    51. سوره نور، آیه 44.
    52. سوره نحل، آیه 6567.
    53. «انّما اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التَّجَارُبُ؛ عاقل کسى است که از تجربه‏ها پند گیرد»، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج3، ص75، کلام 3863.
    54. نهج‏البلاغه، خطبه 88
    55. همان، حکمت 150.
    56. همان، خطبه 223. 

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت