تحقیق مقاله واقعه غدیر

تعداد صفحات: 49 فرمت فایل: word کد فایل: 2394
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۷,۹۰۰ تومان
قیمت: ۴,۹۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: حجه الوداع - غدیر - واقعه غدیر
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله واقعه غدیر

    از نظر محاسبات اجتماعی, پیامبر (ص) احتمال می داد که در طریق انجام این مأموریت ممکن است از جانب مردم آسیبی به او برسد و خداوند برای تقویت اراده او می فرماید: «و الله یعصمک من »   الناس

    ● حجهٔ الوداع
    پیامبر گرامی (ص) در سال دهم هجرت برای انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجهٔ الوداع» نامیدند. افرادی که به شوق همسفری و یا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد و بیست هزار تخمین زده شده اند. ....
    مراسم حج به پایان رسید و پیامبر اکرم (ص) راه مدینه را, در حالی که گروهی انبوه او را بدرقه می کردند و جزکسانی که در مکه به او پیوسته بودند همگی در رکاب او بودند, در پیش گرفت. چون کاروان به پهنه بی آبی به نام «غدیرخم» رسید که در سه میلی«جحفه» قرار دارد, پیک وحی فرود آمد و به پیامبر فرمان توقف داد.پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت باز ایستند و بازماندگان فرا رسند.
    کاروانیان از توقف ناگهانی و به ظاهر بی موقع پیامبر در این منطقه بی آب, آن هم در نیمروزی گرم که حرارت آفتاب بسیار سوزنده و زمین تفتیده بود, درشگفت ماندند. مردم با خود می گفتند: فرمان بزرگی از جانب خدا رسیده است ودر اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر مأموریت داده است که در این موقع نامساعد همه را از حرکت باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند.
    فرمان خدا به رسول گرامی طی آیه زیر نازل شد:
    یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس (مائده: ۶۷)
    «ای پیامبر, آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است به مردم برسان و اگر نرسانی رسالت خدای را بجا نیاورده ای ; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می کند.
    دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت می کند:
    ▪ اولاً: فرمانی که پیامبر (ص) برای ابلاغ آن مأمور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسی به خود راه می داد و آن را ابلاغ نمی کرد رسالت الهی خود را انجام نداده بود, بلکه با انجام این مأموریت رسالت وی تکمیل می شد.
    به عبارتی دیگر, هرگز مقصود از «ما انزل الیک» مجموع آیات قرآن و دستورهای اسلامی نیست. زیر ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر (ص) مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و یک چنین امربدیهی نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن, ابلاغ امر خاصی است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده می شود و تاابلاغ نشود وظیفه خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمی گیرد. ینابراین, باید مورد مأموریت یکی از اصول مهم اسلامی باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامی پیوستگی داشته پس از یگانگی خدا و رسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.
    ▪ ثانیاً: از نظر محاسبات اجتماعی, پیامبر (ص) احتمال می داد که در طریق انجام این مأموریت ممکن است از جانب مردم آسیبی به او برسد و خداوند برای تقویت اراده او می فرماید: «و الله یعصمک من الناس».
    اکنون باید دید از میان احتمالاتی که مفسران اسلامی در تعیین موضوع مأموریت داده اند کدام به مضمون آن نزدیکتر است.
    محدثان شیعه و همچنین سی تن از محدثان بزرگ اهل تسنن بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است و طی آن خدا به پیامبر (ص) مأموریت داده که حضرت علی (ع) را به عنوان «مولای مؤمنان» معرفی کند.
    ولایت و جانشینی امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتی بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت باشد و خودداری از بیان آن, مایه نقص در امر رسالت شمرده شود.
    همچنین جا داشت که پیامبر گرامی, از نظر محاسبات اجتماعی و سیاسی, به خود خوف و رعبی راه دهد, زیراوصایت و جانشینی شخصی مانند حضرت علی (ع) که بیش از سی و سه سال از عمر او نگذشته بود بر گروهی که ازنظر سن و سال از او به مراتب بالاتر بودند بسیار گران بود. گذشته از این, خود بسیار از بستگان همین افراد که دور پیامبر (ص) را گرفته بودند در صحنه های نبرد به دست حضرت علی (ع) ریخته شده بود و حکومت چنین فردی برمردمی کینه توز بسیار سخت خواهد بود.
    به علاوه, حضرت علی (ع) پسر عمو و داماد پیامبر (ص) بود و تعیین چنین فردی برای خلافت در نظر افراد کوته بین به یک نوع تعصب فامیلی حمل می شده است.
    ولی به رغم این زمینه های نامساعد, اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفت که پایداری نهضت را با نصب حضرت علی (ع) تضمین کند و رسالت جهانی پیامبر خویش را با تعیین رهبر و راهنمای پس از او تکمیل سازد.
    ● شرح واقعه غدیر
    آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذی الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت می تابید و گروه انبوهی که تاریخ تعداد آنهارا از هفتاد هزار تا صد و بیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند و در انتظارحادثه تاریخی آن روز به سر می بردند, در حالی که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده, نیمی بر سر و نیم دیگر را زیرپا انداخته بودند.
    در آن لحظات حساس, طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت و ندای تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را برای ادای نماز ظهر آماده کردند و پیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه, که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطرنداشت, بجا آورد و سپس به میان جمعیت آمد و بر منبر بلندی که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت و باصدای بلند خطبه ای به شرح زیر ایراد کرد:
    «ستایش از آن خداست. از او یاری می خواهیم و به او ایمان داریم و بر او توکل می کنیم و از شر نفسهای خویش وبدی کردارهایمان به خدایی پناه می بریم که جز او برای گمراهان هادی و راهنمایی نیست ; خدایی که هر کس راهدایت کرد برای او گمراه کننده ای نیست. گواهی می دهیم که خدایی جز او نیست و محمد بنده خدا و فرستادهء اوست.
    هان ای مردم, نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. و من مسئولم و شما نیز مسئول هستید. درباره من چه فکر می کنید؟
    یاران پیامبر گفتند: گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ کردی و نسبت به ما خیر خواهی و نصیحت کردی و دراین راه بسیار کوشیدی خداوند به تو پاداش نیک بدهد.
    پیامبر اکرم (ص), وقتی مجدداً آرامش بر جمعیت حکمفرما شد, فرمود:
    آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدا, خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ بهشت و دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخیر بدون شک فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در خاک پنهان شده اند زنده خواهد کرد؟
    یاران پیامبر گفتند: آری, آری, گواهی می دهیم.
    پیامبر (ص) ادامه داد:
    من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار می گذارم ; چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ ناشناسی پرسید: مقصود ازاین دو چیز گرانبها چیست ؟
    پیامبر (ص) فرمود:
    ثقل اکبر کتاب خداست که یک طرف آن در دست خدا و طرف دیگرش در دست شماست. به کتاب او چنگ بزنیدتا گمراه نشوید. و ثقل اصغر عترت و اهل بیت من است. خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیر از هم جدا نمی شوند.
    هان ای مردم, بر کتاب خدا و عترت من پیشی نگیرید و از آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.
    در این موقع پیامبر (ص) دست حضرت علی (ع) را گرفت و بالا برد, تا جایی که سفیدی زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد و همه حضرت علی (ع) را در کنار پیامبر دیدند و او را به خوبی شناختند و دریافتند که مقصود از این اجتماع مسئله ای است که مربوط به حضرت علی (ع) است و همگی با ولع خاصی آماده شدند که به سخنان پیامبر (ص) گوش فرا دهند.
    پیامبر فرمود:
    هان ای مردم, سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان کیست ؟
    یاران پیامبر پاسخ دادند: خداوند و پیامبر او بهتر می دانند.
    یامبر (ص) ادامه داد:
    خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها اوز خودشان اولی و سزاوارترم. هان ای مردم, «هر کس که من مولا و رهبر او هستم, علی هم مولا و رهبر اوست».
    رسول اکرم (ص) این جمله آخر را سه بار تکرار کرد و سپس ادامه داد:
    - بنا به نقل احمد بن حنبل در مسند او, پیامبر (ص) این جمله را چهار بار تکرار کرد.
    پروردگارا, دوست بدار کسی را که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد. خدایا, یاران علی را یاری کن و دشمنان او را خوار و ذیل گردان. پروردگارا, علی را محور حق قرار ده.
    سپس افزود:
    لازم است حاضران به غایبان خبر دهند و دیگران را از این امر مطلع کنند.
    هنوز اجتماع با شکوه به حال خود باقی بود که فرشته وحی فرود آمد و به پیامبر گرامی (ص) بشارت داد که خداوند امروز دین خود را تکمیل کرد و نعمت خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانی داشت.
    الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً (سوره مائده, آیه ۳).
    در این لحظه, صدای تکبیر پیامبر (ص) بلند شد و فرمود:
    خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت خود را به پایان رسانید و از رسالت من و ولایت علی پس ازمن خشنود شد.
    پیامبر از جایگاه خود فرود آمد و یاران او, دسته دسته, به حضرت علی (ع) تبریک می گفتند و او را مولای خود ومولای هر مرد و زن مؤمنی می خواندند. در این موقع حساس بن ثابت, شاعر رسول خدا, برخاست و این واقعه بزرگ تاریخی را در قالب شعری با شکوه ریخت و به آن رنگ جاودانی بخشید. از چکامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت می پردازیم:
    پیامبر به حضرت علی فرمود: برخیز که من تو را به پیشوایی مردم و راهنمایی آنان پس از خود برگزیدم. هر کس که من مولای او هستم, علی نیز مولای او است. مردم! بر شما لازم است از پیروان راستین و دوستداران واقعی علی باشد.

     

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله واقعه غدیر

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    . متکلمان و متفکران اسلامى در امامت پس از رسول الله(ص) به دیدگاههایى چون: اجماع، بیعت، اختیار و انتخاب مردم، غلبه و قدرت، اظهار نظر و تعیین اهل حلّ و عقد و نصّ گرایش داشته و دارند. این دیدگاهها را با نقد و بررسى آنها در ذیل عنوان «الأمامه » از موسوعه الامام على بن ابى طالب فى الکتاب والسنّه خواهیم آورد، براى آگاهى از آنچه یاد شد از جمله بنگرید به: الأحکام السلطانیه، ماوردى، ص15؛ القاضى ابو یعلى الفراء و کتابه الأحکام السلطانیه، ص440 به بعد؛ نظام الحکم فى الشریعه والتاریخ الاسلامى، ص112؛ النظام السیاسى فى الأسلام، رأى الشیعه، رأى السنه ، حکم الشرع، احمد حسین یعقوب، ص23 به بعد؛ الأمامه وأهل البیت، محمد بیومى مهران، ج1، ص50 به بعد.
    2. صحیح البخارى، کتاب الدعوات؛ و نیز بنگرید به ماجراى تقسیم غنایم نبرد حنین و موضع صحابه، صلح حدیبیه و مواضع صحابیان و کلام تنبه آفرین یکى از صحابیان درباره برخورد آنان با پیامبر در دلائل النبوه ، بیهقى( ج3،ص454) و نیز کلام ابن ابى الحدید در چگونگى فهم و باور صحابیان در شرح نهج البلاغه(ج11، ص48).
    3. بنگرید به: المواجهه مع رسول الله(ص)، احمد حسین یعقوب، به ویژه باب سوم که ابعاد این رویارویى و مصادیق آن را براساس نصوص تاریخى گزارش کرده است.
    4. بنگرید به: المواجهه مع رسول الله(ص)، فصل چهارم و پنجم از باب اوّل.
    5. الطبقات لأبن سعد، ج3، ص248
    6. چنین است که مؤلفان اسلامى که درباره نظام حکومت قلم زده اند و براى پس از پیامبر(ص) نصّ را منتفى دانسته اند، با تمام کوشش براى نظام شورایى معتقد خویش، نصوصى از پیامبر(ص) را نیافته اند و به آنچه به آن استناد کرده اند، مواردى است که هرگز با این دیدگاه همسویى ندارد، بنگرید به: النظریات السیاسیه الاسلامیه ، الدکتور الرئیس؛ فقه الشورى والأستشاره، توفیق شاوى؛ الشورى وأثرها فى الدیمقراطیّه، دکتر اسماعیل انصارى.
    7. ر.ک: ورکبت السفینه ،ص189
    8. صحیح البخارى، ج8، ص157
    9.ورکبت السفینه ، صص236189
    10.نهج البلاغه، خطبه192(ترجمه از دکتر سید جعفر شهیدى). روح این تحلیل عقلى را از اثر ارجمند فقیه و متفکر شهید آیت الله صدر برگرفته ایم و افزودنیهاى بسیارى براى تکمیل و مستند سازى آن روا داشته ایم: نشأه التشیع والشیعه ،صص5623
    11.تفصیل جریان را در منابع تاریخى بنگرید، از جمله: تاریخ طبرى، ج2، ص319؛ الصحیح من سیره النبى الأعظم، ج3، ص61 با منابع بسیار؛الامام على بن ابى طالب فى الکتاب والسنّه ، احادیث الخلافه ، حدیث یوم الأنذار.
    12. شرح ابن ابى الحدید، ج13، ص244 ونیز: نقص العثمانیه، ص303؛ الغدیر، ج2، ص395
    13. نسیم الریاض فى شرح شقاء، قاضى عیاض، ج3،ص35
    14. کنز العمال، ج13،ص128
    15. طبرى به بدانگونه که آوردیم واقعه را در تاریخش نقل کرده است، امّا در تفسیر و در ذیل آیه چون حادثه را نقل کرده به تحریف متن آن دست یازیده و نوشته است: «رسول الله(ص) فرمود: … ان هذا اخى وکذا وکذا …». ابن کثیر نیز بر راه او رفته است، وچنان کرده اند برخى از مدعیّان آزادى در تحقیق چون محمد حسنین هیکل و… نگاه کنید به: الغدیر، ج2، ص406 (چاپ جدید)، شگفتا از دستهاى آلوده در تاریخ و عجبا از مظلومیت على(ع)!
    16. بنگرید به مقاله «حدیث الأنذار یوم الدار»، آیت الله على احمدى میانجى در مجله رساله الثقلین، شماره22، ص111
    17. تاریخ دمشق، ج42، ص392، بنگرید به: الأمام على بن ابى طالب فى الکتاب والسنّه ، احادیث الوصایه .
    18.بنگرید به: تتمه منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه، ج2، ص19 (ج16، ص19). و نیز معالم المدرستین، ج1، ص289 به بعد که بحثى است ارجمند و خواندنى.
    19. براى آگاهى از این جریان و چگونگى آن بنگرید به: معالم المدرستین، ج1، ص456
    20. ر.ک: الأمام على بن ابى طالب فى الکتاب والسنّه ، احادیث المنزله .
    21. سوره نساء، آیه 59
    22. الیقین، باب 127
    23. بحارالأنوار، ج44، ص2(به نقل از علل الشرایع، ج1، ص212).
    24. العین ، ج8، ص429
    25. الغارات، تحقیق عبدالزهراء حسینى، ص 121122؛ تحقیق مرحوم محدّث ارموى، ج1، ص203
    26. امالى الصدوق، ص434. بنگرید به: الأمام على بن ابى طالب فى الکتاب والسنّه ، احادیث الامامه .
    27. ر. ک:الامام على بن ابى طالب، احادیث الخلافه .
    28. أمالى المفید، ص613
    29. ر.ک: الأمام على بن ابى طالب فى الکتاب والسنّه ، احادیث الولایه .
    30. ر.ک: نفحات الازهار فى خلاصه عبقات الأنوار، ج2، ص90؛ اهل البیت فى الکتاب والسنه ، ص125
    31. سنن الترمذى، ج5، ص663، ح3788
    32. شرح المقاصد، ج2، ص303. دیدگاههاى عالمانى از اهل سنت را بنگرید در: نفحات الأزهار فى خلاصه عبقات الأنوار، ج2، ص248
    33. علاّمه عالیقدر میر حامد حسین هندى در اثر عظیم خود، محتواى این حدیث را از ابعاد مختلف کاویده و حقایق بس ارجمند و تنبه آفرینى بر اساس آن و با تکیه بر اندیشه عالمان اسلامى عرضه کرده است (نفحات الأزهار فى شرح عبقات الأنوار، ج2، ص247 به بعد).
    34. براى اطلاع کامل از متن و سند حدیث سفینه و مباحثى که درباره آن مطرح است، رجوع شود به: نفحات الأزهار فى شرح عبقات الأنوار، ج4، ص205 به بعد.
    35. براى نمونه رجوع شود به: صحیح المسلم، ج3، ص1451( الناس تبع القریش والخلافه فى قریش)؛ المعجم الکبیر، ج2،ص195232؛ اهل البیت فى الکتاب والسنه ، ص67؛ احقاق الحق، ج13، ص148
    36. صحیح المسلم، ج3، ص1453،ح1822
    37. ینابیع الموده ، ج3، ص290،ح4
    38. سنن الترمذى، ج4، ص501، ح2223
    39. بنگرید به: الأمامه وأهل البیت، ج2، ص54 که از این مصادیق یاد کرده است.
    40. شرح العقیده الطحاویّه، ص552؛ الأمامه وأهل البیت، ج2، ص56
    41. بنگرید به: الأمامه وأهل البیت،ج2، ص5676 که جنایات معاویه، یزید، عبدالملک و… را براساس نصوص تاریخى نمایاند، و آنگاه این سئوال را در پیشدید خواننده نهاده است که آیا با این همه اینها خلفاى پیامبرند؟!
    42. نهج البلاغه، خطبه142
    43. سنن ابن ماجه، ج2، ص1367، ح4085؛ مسند احمد بن حنبل، ج1،ص183، ح645؛ المصنف لابن ابى شیبه، ج8، ص678 ،ح485
    44. سنن ابى داود، ج4، ص107، ح4284. جالب توجه است که این کتاب، روایت مورد بحث(اثناعشر خلیفه ) را در کتاب المهدى آورده است.
    45. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص212، ح773، سنن ابى داود، ج4، ص907،ح4283
    46. مسند احمد بن حنبل،ج2،ص10،ح3571؛مسند البزاز،ج5،ص225،ح1832
    47. کفایه الاثر، ص23
    48. مسند احمد بن حنبل، ج7، ص427، ح20976
    49.همان.
    50.ر.ک: أهل البیت فى الکتاب والسنّه ، محمد رى شهرى، ص68، ح80و82
    51. مسند احمد بن حنبل، ج5، ص99؛ معجم الکبیر، داراحیاء التراث، ج2، ص196
    52. مسند احمد بن حنبل، ج7، ص429، ح20991
    53. رجوع شود به پانوشت شماره50
    54. سیره ابن هشام،ج2،ص606
    55. ر.ک: الامام على بن ابى طالب، احادیث الغدیر، تهنئه الامام بالاماره .
    56 . نفحات الأزهار، ج6، ص377: مناقب ابن المغازى، ص26و …
    57 . البدایه والنهایه ، ج5، ص214
    58 . الغدیر، ج1، ص144 (چاپ جدید). محقق فقید سید عبدالعزیز طباطبایى در پانوشت این سخن گفته اند: صحابیان دیگر جز آنچه علاّمه گزارش کرده است، روایت غدیر را گزارش کرده اند که همه آنها در«على ضفاف الغدیر» یاد کرده ام. این اثر ارجمند سید عبدالعزیز طباطبایى هنوز به چاپ نرسیده است.
    59 . نفحات الأزهار، ج6، ص378 به بعد.
    60 . المستدرک، ج3، ص118، ح4576
    61 . همان، ص631، ح6276
    62 . سنن ترمذى، ج5، ص591
    63 . سیر اعلام النبلاء، ج5، ص415
    64 .تذکره الحفاظ،ج2،ص713
    65 .المطالب العالیه ،ج4،ص40؛نفحات الازهار،ج1،ص191
    66 . اقبال،ص453 و نیز بنگرید به: الغدیر فى التراث الاسلامى(ص45و46) که در آن ازاهمیت کتاب ابن عقده و تاثیر آن در آثار بعدى، از جمله موارد دیگر از یادکرد ابن طاووس به دقت سخن رفته است.
    67 . تاریخ دمشق، ج42، ص204
    68 . «الغدیر» معانى مختلف آن را بر شمرده است: ج1، ص641
    69 . مجاز القرآن، ج2، ص254
    70 . شرح المعلقات السبع، ابو عبدالله حسین ابن احمد زوزنى، ص210؛ شرح القصائدالسبع الطوال الجاهلیات، أبى بکر محمد بن قاسم الأنبارى، ص566565
    70 . البحر المحیط، ج5، ص433
    72 . معانى القرآن، ج3، ص124
    73 . بنگرید به: نفحات الأزهار، ج8، ص86 16؛ الغدیر، ج1، ص615 به بعد.
    74 . نفحات الأزهار، ج6، ص91 (به نقل از الشافى فى الأمامه ).
    75 . معانى القرآن، ج2، ص161
    76 . مفردات الالفاظ القرآن، ص885
    77 . الوسیط فى تفسیر القرآن المجید، ج2، ص281
    78 . الکشّاف، ج1، ص333
    79 . النهایه فى غریب الحدیث، ج5، ص228. طرفه آنکه ابن اثیر حدیث غدیر را منطبق بر این معنا مى داند و به سخن عمر «اصبحت مولى کل مؤمن» استشهاد مى کند و مى گوید: اى ولىّ کل مؤمن.
    80 . بنگرید به: نفحات الأزهار، ج6، ص12016؛ الغدیر، ج1، ص615 به بعد. این دو عالم نستوه و مرزبان بزرگ حق و حقیقت آنچه را یاد کردیم با تکیه بر دهها منبع ادبى، لغوى و تفسیرى گزارش کرده اند.
    81 . از جمله سزامند است یاد کنیم از محقق سخت کوش و باریک بین مصرى، محمد بیومى مهران، استاد دانشگاه اسکندریه، که بدون هیچ تردیدى این حقیقت را پذیرفته و بر این باور رفته است که قطعاً «مولى» به معنى «اولى به تصرف و …» است و نه چیز دیگر (الأمامه وأهل البیت ،ج2، ص120).

     

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت