پایان نامه فولکور

تعداد صفحات: 318 فرمت فایل: word کد فایل: 10002201
سال: مشخص نشده مقطع: کارشناسی ارشد دسته بندی: پایان نامه علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۳۸,۴۰۰ تومان
قیمت: ۳۶,۳۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه پایان نامه فولکور

    فولکور چیست؟

    «این کلمه را نخستین بار ویلیام، جی، تامس W.J.Thoms باستان‌شناسی انگلیسی (در گذشته به سال 1885 م) وضع کرد و‌آن را طی نامه‌ای با امضای مستعمار آمبروز مرتون «Ambrose.Merton» در نشریّه انجمن ادبی لندن در تاریخ 22 اوت 1846[1] به چاپ رساند. وی در توضیح این اصطلاح تاکید داشت که مطالب و موضوعاتی «از قبیل عادات و آداب و مشاهدات و خرافات و ترانه‌ها و اصطلاحات و غیر از اینها باید از ادوار قدیم تدوین شود» تا هم در آینده پژوهشگران بتوانند از این طریق به اطلاعات مورد علاقه خود دست یابند و همچنین بدین وسیله بتوان از زوال و فنای آثار و اندیشه‌ها و ادبیات عامّه، جلوگیری کرد.»[2]

    برای آنکه تعریف صحیحی از فولکلور کرده باشیم ابتدا باید بگوئیم که لفظ «فولک» یا مردم می‌تواند به دسته‌ای از مردم از هر طبقه و گروهی که می‌خواهد باشد اطلاق شود، بشرط آن که آنان لا اقل در یک چیز با هم مشترک باشند. این وجه اشتراک می‌تواند شغل متشابه، دین مشترک، زبان واحد، و غیره باشد. اما آنچه مهم است آنست که این گروه به هر ترتیب که فرم گرفته باشد باید سنت‌ها و رسومی خاص داشته و آن را از خود بداند.

    افراد گروه نباید لزوماً یکدیگر را بشناسند، اما همه‌ی آنها باید آن رسم و سنّت و چیزی را که با هم مشترک دارند آگاه یا ناخودآگاه دانسته و باید توسّط آن رشته به هم مربوط باشند. آن رشته از سنن و آداب را که به آن اجتماع، شخصیّت و هویّت و موجودیّت مخصوص خودش را می‌دهد، فولکلور می‌نامیم.»[3]

    «کلمه فولکلور مرکّب است از دو  جزء «فولک» Folk و «لر» Lore که جزء اول را در فارسی به مردم، توده، عامه، خلق و عوام ترجمه کرده‌اند و بخش دوم را به دانش، آگاهی، دانستنی، معلومات، حکمت و کلماتی ازین گونه برگردانده‌اند. روی هم رفته مترجمان پارسی زبان در برابر فولکلور، اصطلاحات فرهنگ مردم، فرهنگ توده، دانش عوام، حکمت عامیانه، فلسفه عوام، معرفت عامه، دانستنیهای عوام، فرهنگ عامه، فرهنگ قومی، آداب و رسوم و اعتقادات عامه، اخلاق عامیانه، توده‌شناسی و عباراتی ازین قبیل آورده‌اند. هنوز بین این مترجمان توافقی دیده نشده که تنها یک اصطلاح را برگزینند و به این اختلاف آرا خاتمه دهند.[4]

    در تعاریف گوناگونی که از فولکلور شده است، در مجموع، قلمرو آن بسیار وسیع به نظر می‌رسد. در فرهنگ اصطلاحات ادبی جهان از جوزف شیپلی که در سال 1955 میلادی، منتشر شده است، پس از بحث درباره‌ی پذیرش واژه‌ی فولکلور از سوی کشورهای مختلف، می‌نویسد: در فرانسه و اسکاندیناوی، فولکلور برای موضوعاتی از قبیل شکل‌های خانه‌های سنتی، اعمال کشاورزی، شیوه‌های مربوط به بافتنی‌ها و منسوجات و دیگر جنبه‌های فرهنگ مادی که معمولاَ به انسان شناسی اختصاص دارد، به کار برده می‌شود. در انگلستان، این لفظ، به سنت‌های شفاهی یا کتبی مردم و اظهارات و عبارات در زیبایی‌شناسی سنتی، منحصر می‌شود. سپس می‌افزاید: به نظر می‌رسد هیچ اختلافی نباشد در این که این اصطلاح، شامل همه‌ی انواع آوازها و ترانه‌های باستانی، قصه‌های کهن، خرافه‌ها، افسانه‌های محلی، ضرب‌المثل‌ها و معماها شود.[5]

    اما، قلمرو فولکلور یا دانش عامه، به همین جا محدود نمی‌شود. صادق هدایت، می‌نویسد: «امروزه فلکلر توسعه شگفت‌آوری به هم رسانیده، ابتدا محقّقین فلکلر، فقط ادبیات توده مانند: قصه‌ها، افسانه‌ها، آوازها، ترانه‌ها، مثل‌ها، معماها، متلک‌ها و غیره را جستجو می‌کردند. کم کم تمام سنت‌هایی که افواهاً آموخته می‌شود و آنچه مردمان در زندگی خارج از دبستان فرا می‌گیرند جزو آن گردید. چندی بعد جستجوکنندگان اعتقادات و اوهام، پیشگویی راجع به وقت، نجوم، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانش توده نامیده می‌شد مانند گاهنامه، سنگ‌شناسی، گیاه‌شناسی، جانورشناسی و داروهایی را که عوام به کار می‌بردند به این علم افزودند. سپس اعتقادات و رسومی که وابسته به هر یک از مراحل گوناگون زندگی مانند تولد، بچّگی، جوانی، زناشویی، پیری، مراسم سوگواری،جشن‌های ملّی و مذهبی و عاداتی که مربوط به زندگی عمومی می‌شود، از جمله، تمام پیشه‌ها و فنون توده، جزء این علم به شمار آمد، زیرا هر پیشه ای ترانه‌ها و اوهام و اعتقادات مربوط به خود را دارد، مثلاً فلکلر شکار یا ماهیگیری جداست و هر شغلی ممکن است نزد محقّق این فن بایگانی علیحده داشته باشد، همچنین کتاب‌هایی که از دست توده مردم بیرون آمده مانند: بهرام و گلندام، خاله سوسکه، عاق والدین و غیره باید جمع‌آوری و مطابق تاریخ طبقه‌بندی شود.»[6]

    وقتی که از فولکلور ملّتی سخن به میان می‌آید، سخن از افسانه‌ها، ترانه‌ها، عقاید، آداب و رسوم، مذهب، گویش‌ها، ضرب‌المثل‌ها، چیستان‌ها، بازی‌ها و هزاران پدیده‌ی دیگر اجتماعی است که بازگوکننده‌ی شیوه‌ی واقعی زندگی، اندیشه و احساسات آن مردم است. در حقیقت، دنیای فولکلور، دنیای واقعی توده‌هاست؛ توده‌های مردمی که از دیر باز زیسته‌اند، اندیشیده‌اند، خندیده‌اند، گریسته‌اند، شکست خورده‌اند، پیروز شده‌اند، نیایش کرده‌اند و عاصی شده‌اند، سپس در همان دنیای شگفت‌انگیز مرده‌اند؛ در حالی که همه چیز خود را چون یادمان و یادگاری گرانبها و مقدّس به نسل‌های پس از خود سپرده‌اند و نسل‌های نسل بدین شیوه روزگارگذرانده‌اند.[7]

    سی اس برن (C.S.Burn)، در مقاله‌ای، فولکلور را چنین تعریف می‌کند: «فولکلور، درواقع نحوه جهان‌بینی و روان‌شناسی انسان عامی و اندیشه او در باب فلسفه،دین، علوم، نهادهای اجتماعی، تشریفات و جشنها، اشعار و ترانه‌ها، هنرهای عامیانه و ادبیات شفاهی است.»[8]

    «آنچه مسلم است قلمرو فولکلور علاوه بر ادبیات شفاهی، آداب، رسوم و معتقدات عامیانه، شامل تمام علوم، هنرها، تکنیکها، صنایع و حرفه‌های توده مردم نیز می‌شود.

    قلمرو فرهنگ عامه گسترده است. ذهنیات هر فرد از باورها، پندارها، اندیشه‌ها و سخن وادب عامه انباشته است. بسیاری از تدابیری را که انسان برای برآوردن نیازهای اولیه خود از قبیل تهیه پوشاک و خوراک و ابزار کار و مسکن به کار می‌گیرد و سهم عمده‌ای از آنچه را که برای گذران اوقات فراغت در نظر دارد و بخشی از رفتار اجتماعی، مثل آداب رفت و آمد، آداب سفره، نشست و برخاست، خیز و خفت، دید و بازدید، تعارفات، مراسم و آداب زندگی از زادن تا مردن، همه اینها گوشه‌ای از فرهنگ عامه را تشکیل می‌دهد. اصولاَ «تصوّر این که فردی در جامعه بتواند بدون تکیه بر فرهنگ عامه زندگی کند، محال می‌نماید».[9]

    برای دریافت زمینه و قلمرو فرهنگ مردم، بجاست به نظریه «سی.اس.برن» در همان مقاله، اشاره شود. وی معتقد است «موضوعاتی که به نام فولکلور بررسی می‌شوند در سه مقوله اصلی و چندین مقوله فرعی قرار می‌گیرند:

    الف: باورها و عرف و عادات مربوط به زمین و آسمان، دنیای گیاهان و روییدنیها، دنیای حیوانات، دنیای انسانی، اشیای مخلوق و مصنوع بشر، روح و نفس و دنیای دیگر، موجودات مافوق بشر (ربّ النّوعها و ربّه النّوعها و غیره) غیبگویی و معجزات و کرامات، سحر و ساحری، طب و طبابت.

    ب: آداب و رسوم مربوط به نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، شعائر و مناسک زندگی انسان، مشاغل و پیشه‌ها، گاه شماری و تقویم و جشنها، بازیها و سرگرمیها اوقات فراغت.

    ج: داستانها و ترانه‌ها و ضرب‌المثلها، داستانها (حقیقی و سرگرم کننده)، ترانه‌ها و تصنیفها، مثلها، متلها و چیستانها…»[10]

    «فولکلور یا دانش عوام، دانستنی‌های توده، فرهنگ مردم – یا هر چه دیگرش که بنامیم شامل می‌گردد بر: اساطیر، افسانه‌ها، قصّه‌ها، شوخی‌ها، ضرب المثل‌ها، معماها، آوازها، طلسمات، دعاها، لعنت‌ها، قسم‌ها، اهانت‌ها، حاضر جوابی‌ها، طعنه‌ها و سرزنش‌ها، انواع اذیت کردن‌ها، اصطلاحات مشروب خواران، تپق زدن‌های زبان و اصطلاحاتی که برای ممارست در گفتن بکار می‌رود (سه‌شب سه‌شنبه شمس‌الدین سه‌شیشه شراب می‌خورد)، سلام‌ها و درودها، اصطلاحات خداحافظی.

    این علم، هم چنین شامل است بر رسوم عامه مثل رسوم مربوط به زایمان، ختنه سواران، عروسی، مرگ و تشییع جنازه، حمام رفتن به مناسبت‌های مختلف و رسوم مربوط به آن، رقص‌های محلی، نمایش‌های محلی بومی، هنرهای دستی محلی، اعتقادات خرافی، زبان عامیانه، تشبیهات عامیانه (سفید مثل گچ دیوار، یک طویله‌خر)، اصطلاحات مجازی عامیانه (پوستش را کند، پدرش را سوزاند)، اسامی و القاب اشخاص و نواحی (حسن کچل، علی بی‌دماغ و غیره) شعر عامیانه از اشعار عاشقانه گرفته تا حماسه، نوشته‌های روی قبور، یادگاری‌های روی دیوار حمام و خانه‌ها و خیابان‌ها، شعرهای بی‌معنی، بازی‌های اطفال و اشعار و وزن‌هائی که در حین بازی می‌خوانند و می‌سرایند (گرگم و گله می‌برم… جم جمک برگ خزون … اتل متل توتوله..)، انواع پشگ انداختن برای انتخاب یک نفر یا بیرون کردن یک نفر از دائره بازی، آوازها و شعرهائی که بچه‌های خرسال می‌خوانند (دس دسی باباش میاد)، طب عامیانه، نام‌های محلی جانوران و پرندگان و اعتقادات در مورد آنها، گاه شماری عامیانه.

    به صورت بالا می‌توان مسائل زیر را نیز اضافه نمود: بازی‌های بزرگ سالان (الک دولک، سه قاب ریختن و غیره)، اداها و ژست‌ها، اعتقادات عامیانه مذهبی مثل دعاها، صلوات فرستادن‌ها (موقع و نحوه آن)، مراسم سوگواری در تعزیه و روضه‌خوانی، مسافر از زیر قرآن رد کردن، شیطان را لعنت کردن، عمر سوزان و غیره. و نیز شوخی‌های دستی و یدی، زبان‌شناسی عامیانه (که مثلاَ بیابان را مرکّب ازبی+آب بدانند بمعنای جای خشک). اغذیه مختلف و نحوه و موقع پختن آن مثل آش رشته، آش نذری، شله زرد،‌آش پشت پا. طرز ساختن آب انبار و طویله و قلعه‌های دهاتی، لباس‌های محلی و طبقاتی و نقش ها و شکل آن‌ها، صداهائی که برای فرمان دادن به حیوانات در می‌آورند (مثل چخ برای فرار دادن سگ، هش برای ایستاندن خر و سوت‌زدن برای آب دادن ستوران). جملات و اصطلاحاتی که پس از عطسه و آروغ و سایر صداهای مربوط به بدن گفته می‌شود (صبر آمد، عافیت باشد). مراسم مربوط به جشن‌ها و اعیاد و سوگواری‌ها مثل مراسم شب چهارشنبه سوری، سفره هفت‌سین، سیزده بدر. آداب و رسوم زندگی و برداشتن محصول، اصطلاحات مربوط به حرف و صنایع گوناگون و پیشه‌وران و غیره.

    صورت بالا فقط شامل طرح و نمونه‌ای از مسائل مربوط به فولکلورست و بهیچ‌وجه تمام مسائل و بخش‌ها را در بر ندارد.»[11]

    فولکلور (فرهنگ عامه) دارای چه ویژگی‌هایی است؟ آندره و ارایناک که فرهنگ عامّه را با بقایای تمدن سنّتی یکسان می‌شمرد، سه ویژگی برای آن قایل بود:

     

    چنان که گذشت، یکی از ویژگی‌های فولکلور، نگنجیدن آن در قالب‌های علمی و تطبیق نکردنش با موازین علمی و منطقی جامعه است. «وان ژنپ» نیز همین ویژگی را برای فولکلور ذکر می‌کند و معتقد است باورها و اعمال فولکلوریک بر حسب عادت و تقلید و سرگرمی صورت می‌گیرد؛ مانند مراسم و باورهای مربوط به تولد، ازدواج، مرگ و میر و آداب خوراک و پوشاک در جشن‌ها و همچنین آوازها و قصه‌ها.[20] البته نباید این موضوع را از نظر دور داشت که یکی از عوامل گرایش و اعتقاد به باورها و اعمال مربوط به فرهنگ عامه، این است که بسیاری از آن‌ها، در طی روزگاران، در اعماق ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما تثبیت شده و ریشه دوانده‌اند و بنابراین یک حس همراه با خوف و ترس را در ما بر می‌انگیزند.

    دانش توده، متعلق به مردم است و خاستگاه مرد می‌دارد و نباید آن را دانشی رسمی به شمار آورد. دکتر محمد جعفر محجوب در مقاله‌ای می‌نویسد: در برابر هر یک از رشته‌های دانش یا هنر رسمی، یک رشته‌ی دانش یا هنر عوامانه نیز وجود دارد. این دانش‌ها در میان مردم پدید آمده و در آغوش ایشان پرورش یافته است و زاده‌ی فکر و طبع ساده‌ی مردمی است که برای کسب علم و ترقی دادن دانش به مدرسه نرفته و مکتب ندیده‌اند.[21]

    در فرهنگ علوم اجتماعی جولیوس گولد، ذیل عنوان folk culture فرهنگ عامیانه می‌خوانیم: فرهنگ عامیانه، به شکل خالص، فرهنگی است که جلوه‌های رفتاری آن، به شدّت شخصی، مبتنی بر عرف و مبتنی بر خویشاوندی است و به طور غیر رسمی و سنتی و از طریق «مقدّسات، کنترل می‌شود و این فرهنگ، بر بنیاد میراث شفاهی، تکیه دارد.»[22]

    فرهنگ اصطلاحات ادبی جهان، از شیپلی، سنتی بودن را ویژگی اصلی فولکور می‌خواند و در ادامه، توضیح می‌دهد: اشخاصی که زندگی‌شان، بیشتر متأثر از دیدگاه فولکوریک است، هیچ فضیلت و هنری در قوّه‌ی ابتکار نمی‌بینند. قدیمی و کهنه، همیشه،  معتبر است و بدون پرسش، به خاطر سن و قدمت، پذیرفته می‌شود. هوا، به وسیله‌ی ضرب‌المثل، پیش‌بینی می‌شود، بیماری‌ها با روش‌هایی که از گذشتگان به جا مانده، درمان می‌گردد تا روش‌های بیمارستانی (و علمی)؛ محصولات در روشنایی و تاریکی ماه، رشد می‌کنند، نه بر اساس آنچه که در آگهی‌های کشاورزی گفته می‌شود؛ ترانه‌های قدیمی، قصه‌ها و افسانه‌های باستان، مرجح هستند.[23]

    «اندیشه عامه، در قید و بند چارچوبها و قالبها محصور نمی‌ماند. رها و آزاد است، متحرک و پویاست. همیشه در حال تحول است و با شرایط تازه زندگی سازگاری دارد. فرهنگ رسمی در درون تارهایی که خود تنیده است محصور می‌ماند و به این جهت گرفتار رکود و خمودگی می‌شود. ولی فرهنگ عامّه همگام با جامعه متحوّل شده و در جویبار زمان جریان دارد.

    فرهنگ مردم، به شخصی یا گروهی وابسته نیست. نمی‌توان گفت آن را فرد یا شخص معیّنی پیدا کرده و به دیگران عرضه داشته است. اصالت آن در همین نکته است که فرد خاصّی نمی‌تواند خود را موجود و سازنده بخشی از کردار و پندار عامه بداند. فرهنگ عامّه، ریشه،در گذشته‌های دور دارد و با سنتها و ارزشهای بشری که به تجربه پیوسته و نیکی و برجستگی آن به ثبوت رسیده، همراه است. آنها را با اوضاع و موقعیتهای تازه و با نیازها و خواسته‌های عامه مردم زمان ما هماهنگ و همگام می‌سازد. فرهنگ عامّه مجموعه تجربیّات و تفکرات بشر در طی قرون و اعصار است و همین تجربیات و آداب و سنتهای مرسوم یک جامعه است که به آن جامعه شخصیّت و هویّت و موجودیّت می‌بخشد.»

    از دیگر «ویژگیهای فرهنگ عامه، پیوندی است که این فرهنگ با زندگی تولیدی جامعه دارد. به همین منظور باید به جستجوی این ارتباط در تمام بخشها و شاخه‌های آن پرداخت.

    ادبیات شفاهی به عنوان بخشی از فولکلور، محقّق را با مسائل معیشتی و اقتصادی مردم رویارو می‌کند. در جوامعی که معیشت آنها مبتنی بر کشاورزی است ترانه‌ها و قصه‌هاشان حکایت از این شیوه زندگی دارد. در جوامعی که دامداری مبنای زندگی را تشکیل می‌دهد، اثار دامداری را در ادبیات شفاهی شان منعکس می‌‌بینیم.»[24]

    همچنین «در فولکلور، امید و خوش بینی موج می‌زند. در داستانهای عامیانه وقتی که قهرمان داستان، دستش از همه جا کوتاه می‌شود، نگاهش متوجه غیب و جادو و انجام کارای خارق‌العاده می‌گردد. و به این ترتیب، پیروزی را برای خود مسلم می‌سازد.

    در فرهنگ عامه با نوعی جامعه‌شناسی تعاون روبرو می‌شویم. مشارکت، مساعدت و همکاری در همه امور زندگی‌شان: در نان پختن، خانه ساختن، در عروسی، شیردوشی، ختنه‌سوران، پاکیزگی کوی و برزن، درو کردن و خرمن کوبی و حتی به هنگام فوت و عزا دیده می‌شود.»[25]

    در پایان لازم است که فولکلور را از علم نژادشناسی یا قوم‌ شناسی باز شناسیم و ببینیم که مواد فولکلور در چه جوامعی قابل تحقیق است. صادق هدایت از قول سن تیو (Sanit Yves) می‌نویسد:

    «فلکلر به مطالعه زندگی توده عوام در کشورهای متمدن می‌پردازد؛ زیرا در مقابل ادبیات توده، فرهنگ رسمی و استادانه وجود دارد؛ به این معنی که مواد فلکلر در نزد مللی یافت می‌شود که دارای دو پرورش باشند: یکی مربوط به طبقه تحصیل کرده و دیگری مربوط به طبقه عوام، مثلاَ در هندوچین فلکلر وجود دارد اما نزد قبایل وحشی استرالیا که نوشته و کتاب ندارند، فلکلر یافت نمی‌شود؛ زیرا که همه امور زندگی این قبایل مربوط به علم نژادشناسی است.

    نژادشناسی نه تنها وضع سیاسی و مذهبی و عادات و اخلاق آن‌ها را ضبط می‌کند، بلکه مثل‌ها، ترانه‌ها، قصه‌ها و افسانه‌های آن‌ها را نیز جمع‌آوری می‌نماید. فلکلر نزد قبایل بدوی وجود ندارد، چنان که در ملّتی که همه افراد آن دارای پرورش عالی معنوی بوده و از اعتقاد به اوهام و خرافات بر کنار باشند نیز یافت نخواهد شد. ولی چنین ملتی تا کنون وجود ندارد. به طور اجمال فلکلر آشنایی به پرورش معنوی اکثریّت است در مقابل پرورش مردمان تحصیل کرده در میان یک ملت متمدن».[26]

    در دایره المعارف بریتانیکا نیز آمده است: در کاربرد جدید و دانشگاهی، فولکلور، شامل مجموعه کلی از ادبیات سنتی، شفاهی و تقلیدی، فرهنگ مادی و رسوم ریز فرهنگ‌های داخل در جوامع با سواد و فنی و پیشرفته می‌شود. تحقیق تطبیقی در بین جوامع بی‌سواد، به نظام قوم‌شناسی و مردم شناسی تعلق دارد.[27]

    نگاهی به تاریخچه‌ی تحقیقات فولکلور (فرهنگ عامه) در ایران

    در ایران دیر زمانی نمی‌گذرد که کوششهای اساسی در زمینه‌ی گردآوری فرهنگ مردم آغاز شده است. از ایرانیان، نخستین کسی که با روش غربی به کار تدوین فولکلور پرداخت، میرزا حبیب اصفهانی، متخلّص به دستان است. وی که در تحقیق ادبی شیوه نسبتاً جدیدی در پیش گرفته بود در دوره‌ی ناصرالدین‌شاه قاجار زندگی می‌کرد. به خاطر دلبستگی به فرهنگ عامه به چاپ دیوان البسه‌ی نظام الدّین محمود قاری یزدی و دیوان و منظومه‌ی کنزالاشتهای بسحاق اطعمه و منتخبات عبید زاکانی پرداخت و در زمینه‌ی دستور و گویش‌های محلّی، تحقیقاتی انجام داد و کتاب «حاجی بابای اصفهانی» اثر جیمز موریه فرانسوی را هم با زبانی به قول خودش «عام فهم و خاص پسند» و با نثری آراسته و خوش آهنگ ترجمه کرد. در دوران انقلاب مشروطیّت از آنانی که در آثارشان خیلی زود توانستند با مردم رابطه و پیوند برقرار کنند سیّد اشرف الدین حسینی معروف به نسیم شمال است که در روزنامه‌ی خود توجّه زیادی به زبان گفتگو داشت و از اصطلاحات و تعبیرات رایج عامّه در اشعار ساده و بی‌پیرایه‌اش –که طرفداران زیاد و پرو پا قرص هم داشت –استفاده می‌کرد. شادروان علامه علی‌اکبر دهخدا با توجه به زبان عامه و محاوره‌ای به نوشتن «چند و پرند» در روزنامه صوراسرافیل پرداخت علاوه بر آن، به جستجوی مثل و تمثیل و کلمات حکمت‌آمیز در کلّیّه‌ی کتب ادبی پرداخت و نمونه‌های متنوعی از آن را به شرح و تفسیر گردآورد و با توجّه به این کوششهای مستمر بود که کتاب گرانقدر امثال وحکم در چهار جلد تدوین شد که قسمت مهم آن را مثل‌ها و تمثیل‌ها و شعرها و حکمت برگرفته از متون فارسی، تشکیل می‌دهد و بخشی از آن هم از زبان مردم یادداشت شده است.

    شادروان عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره‌ی قاجار که نمونه‌ی خوب یک تاریخ اجتماعی است بسیاری از آداب و رسوم و افکار و عقاید و مشاغل و خوراک و پوشاک و مسکن مردم عصر قاجار را به رشته تحریر درآورد.[28] این کتاب بازگو کننده‌ی فرهنگ و شیوه‌ی زندگی مردم در عصر قاجار به شمار می‌آید و روشنگر راه پژوهندگان فرهنگ عامّه است.

    یکی از کسانی که در زمینه‌ی فرهنگ عامه بویژه گردآوری امثال و داستانهای مربوط به آن رنج وافری برده و متاسّفانه کمتر از او یاد شده است، مرحوم احمد بهمنیار کرمانی، مولّف داستان‌نامه‌ی بهمنیاری است. گذشته از مرحوم بهمنیار چند تن از ادبا مثل مرحوم ملک‌الشّعرای بهار، محمد پروین گنابادی، بهزادی و دیگران نیز به گردآوری و شرح آثار عامه پرداختند. نویسنده‌ی معروف، سیّد محمّد علی جمال‌زاده از کسانی است که به زبان مردم کوچه و بازار، عنایتی کامل داشته و دارد. آثارش مشحون از اصطلاحات و واژه‌ها و نحوه‌ی اندیشه‌ی‌ مردم است. وی، کتاب فرهنگ لغات عامیانه را هم گردآورده که خود خدمتی شایان، محسوب می‌تواند شد.

    در رأس پژوهندگان فرهنگ عامه، از شادروان، صادق هدایت، باید سخن گفت.[29] در واقع، جنبش تحقیقات فولکلوریک در ایران، پس ازچاپ کتاب نیرنگستان (1312) آغاز شد.[30] هدایت، نه تنها معتقدات و آداب و رسوم و ترانه‌های عامیانه را در نیرنگستان و اوسانه آورده است، بلکه در تمام داستان‌هایش به آداب و رسوم ایرانی و طرز اندیشه و سخن گفتن و زندگی مردم عادی سرزمین ما توجّه خاص مبذول داشته است. گذشته از آن، برای نخستین بار روش علمی تحقیقات فلکلری را بیان داشته و این دانش را در ایران پی‌ریزی کرده است[31] وی با کتاب نیرنگستانش، پیشتاز بررسی‌های مربوط به معتقدات و آداب و رسوم ملّی در ایران است.[32]

    مرحوم کوهی کرمانی، هفتصد ترانه و چهارده افسانه را جمع‌ کرد و به چاپ رساند. مرحوم صبحی مهتدی هم در زمینه گردآوری قصّه‌های عامیانه کوششی کرد و مجموعه‌هایی پرداخت و از طریق برنامه‌های رادیو، مردم را با فرهنگ عامه آشنا و به گردآوری آن تشویق کرد. بعدها انجوی شیرازی راه او را ادامه داد.[33] ایشان طی سالیان دراز به وسیله‌ی رادیو، مردم را به گردآوری داستان‌ها و ترانه‌های عامیانه و آداب و رسوم محلّی فرا خوانده‌اند که حاصل آن‌همه تلاش، بصورت چهار کتاب از «گنجینه‌ی فرهنگ مردم» منتشر شده است که عبارتند از: تمثیل و مثل، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، بازی‌های نمایشی و قصّه‌های ایرانی.[34]

    امیر قلی امینی در زمینه‌ی گردآوری لغات و امثال عامیانه سعی چشمگیری داشته است. نخستین مجموعه‌اش با نام هزار و یک سخن انتشار یافت. بعد، داستان‌های امثال را گردآوری کرد و در کنار هر مثل، داستان مربوط به آن را نیز ثبت و ضبط کرد.آخرین اثرش فرهنگ عوام است که نتیجه‌ی خدمت چهل ساله‌ی اوست و از ارزش والایی برخوردار است.

    «درباره بررسی مسائل مردم شناسی و فرهنگ عامه ایران در سال 1316 کمیسیونی با شرکت شادروانان محمد علی فروغی، دکتر قاسم غنی، رشید یاسمی، سعید نفیسی، رضازاده شفق و تنی چند تشکیل شد. آنها چگونگی گردآوری این گونه موضوعها را مورد بحث قرار دادند. در این کمیسیون طرح موسسه و موزه مردم شناسی ریخته شد و به دنبال آن، موزه مردم شناسی تاسیس یافت. در همین زمان مرحوم فروغی مقاله‌ای در باب مردم شناسی نوشت و رشید یاسمی به نگارش مقاله‌ای پیرامون فولکلورو تصمیمات کمیسیون یاد شده، در مجله تعلیم و تربیت پرداخت. در همان زمان فرهنگستان هم به تدبیر فروغی، طیّ بخشنامه‌ای از آموزگاران خواستار شد که به گردآوری فرهنگ منطقه بپردازند ولی این کار، چندان توفیقی به همراه نداشت.»[35]

    «در زمینه فولکلور ایران، خارجیان هم دست به تحقیقات دامنه‌داری زده‌اند که ازین میان به ذکر نام پتی دولاکروا نویسنده کتاب هزار و یک روز، الکساندر خوجکو گردآورنده جنگ شهادت، کنت دوگوبینو، نویسنده قصّه‌هایی به سبک قصّه‌های عامیانه ایرانی، کریستنسن، مولّف مجموعه قصّه‌های فارسی، لوریمر جمع آورنده فرهنگ مردم کرمان، ژوکووسکی نویسنده نمونه آثار ملّی ایران، راماسکوویچ، مولّف دوبیتی‌های ملّی فارسی، زاروبین تدوین کننده فولکلور و افسانه‌های بلوچ، هانری ماسه، نویسنده معتقدات و آداب ایرانی، در دو مجلّد[36]، دونالدسون، کمیساروف و روزنفلد، بسنده می‌شود.»[37]

    مرحوم جلال آل احمد در زمینه‌ی گردآوری فولکلور و تحقیق در روستاها و شهرهای ایران و نشر چند تک نگاری زحماتی را متحمّل شد. همزمان باوی، دکتر غلامحسین ساعدی، سیروس طاهباز، جواد صفی‌نژاد و چند تن دیگر، مونوگرافی‌ها و تحقیقات ارزنده‌ای را در مورد شناخت زندگی و اندیشه‌ی مردم گوشه و کنار ایران ارائه دادند. کوشش‌های دکتر محمد جعفر محجوب پیرامون فرهنگ عامه بویژه ادب عوام از ارزش والایی برخوردار است. احمد شاملو با نشر کتاب کوچه، کار گذشتگان را در زمینه گردآوری و توضیح لغات و اصطلاحات و داستانها و امثال و جز آن دنبال کرد. کتیرایی، شکورزاده، همایونی، فقیری، بلوکباشی و … به تشریح و توضیح مواردی از زندگی و آداب و رسوم و اندیشه مردم میهنمان پرداختند. مراکز چندی هست که به تحقیق این گونه مسائل می‌پردازند. از جمله‌ی آنها، موسّسه‌ی مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران است که طی بیست سال اخیر به تحقیقات منظم علمی در زمینه مطالعات ایلی و روستایی ایران پرداخته و حاصل این تحقیقات به صورت یک سلسله نشریات سودمند علمی منتشر شده است. از دیگر موسسات می‌توان از مرکز مردم‌شناسی ایران و سازمان رادیو و تلویزیون نام برد.

    از مجلّه‌ها و نشریّاتی که صرفاَ در رابطه با مردم شناسی و فرهنگ عامه نشر یافته، یکی، مجله‌ی مردم‌شناسی است که به همّت و مدیریّت علی هانیبال توسط اداره کل هنرهای زیبایی کشور منتشر می‌شد. دیگر، مجلّه‌ی مردم شناسی و فرهنگ عامّه‌ی ایران است که مرکز مردم شناسی ایران به نشر آن می‌پرداخت. در حال حاضر دفترهایی حاوی مجموعه مقالات از آثار محقّقان مرکز یاد شده، به چاپ می‌رسد. در جلد اول کتاب ایرانشهر از انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران، بخش مهمی به بیان «آداب و رسوم و اعتقادات عامه» اختصاص یافته است. همچنین مقالات و تحقیقاتی در موضوع مورد نظر در کلیه‌ی مجموعه‌های منتشره از سوی کنگره تحقیقات ایرانی به چشم می‌خورد. ازمجلّاتی که به تحقیقات پیرامون فرهنگ عامه عنایت داشته و دارند می‌توان از مجلّه‌ی موسیقی، سخن، هنر و مردم، آینده، فصلنامه‌ی هنر و چند نشریّه‌ی دیگر، ذکر خیری به میان آورد.[38]

    یکی دیگر از آثار ارزشمند که اخیراً (در سال 1383) چاپ شده، مجموعه مقالات نخستین همایش ملّی ایران شناسی (27-30 خرداد 1381) در دو جلد است که حاوی مقالات مردم شناسی و فرهنگ عامه می‌باشد و از سوی بنیاد ایران شناسی منتشر شده است.

  • فهرست و منابع پایان نامه فولکور

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت