تحقیق مقاله مشکلات جوانان

تعداد صفحات: 33 فرمت فایل: word کد فایل: 6862
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۶,۳۰۰ تومان
قیمت: ۴,۲۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مشکلات جوانان

     

    دنیا واقعا عوض‌ شده‌...این‌ روزها حتی‌ اغلب‌بچه‌های‌ هفت‌، هشت‌ ساله‌ هم‌ با واژه‌های‌ قلنبه‌وسلنبه‌ای‌ مثل‌ توسعه‌، پولشویی‌، مشارکت‌،انتخاب‌برتر، اصلح‌ترین‌، عقب ماندگی‌سیستماتیک‌، گردش‌ قدرت‌ و اصلاح‌طلبی‌ وبسیاری‌ اصطلاحات‌ از این‌ قبیل‌، آشنا شده‌اند.تفکر جمعی‌ و شعور سیاسی‌ مردم‌ تحت‌ تاثیرموجی‌ از اطلاعات‌ گوناگون‌ روز به‌ روز متحول‌شده‌، چیزی‌ که‌ در کمتر جای‌ دنیا اتفاق‌ می‌افتد.بهتر است‌ بگوییم‌ مردم‌ هیچ‌کجای‌ دنیا تا این‌اندازه‌ سیاسی‌ نیستند...سیاست‌ و دانش‌ تجزیه‌ وتحلیل‌ آن‌ خاص‌، «انتواگتوئل‌ها» یا به‌ قول‌خودمانی‌تر، روشنفکران‌ و خواص‌ است‌... امامردم‌ خوب‌ می‌دانند که‌ چه‌ طور باید خوب‌زندگی‌ کرد و... دولت‌ و نهادهای‌ مدنی‌ برای‌ این‌مهم‌ ارزش‌ فوق‌العاده‌ای‌ قائلند وسرمایه‌گذاری‌های‌هنگفتی‌ می‌کنند.
        نگاهی‌ به‌ کمپ‌های‌ کار و مناطق‌ مختلف سکونت‌ مهاجران‌ ایرانی‌ در برخی‌ کشورهای‌اروپایی‌ گاه‌ آن‌قدر تامل‌ برانگیز و اثرگذار است‌که جوانان‌ و گاه‌ نوجوانانی‌ با آرزوی‌ دستیابی‌ به‌«مدینه‌ فاضله‌» بار سفر می‌بندند و با سختی‌ وتحمل‌ مصائب‌ مختلف‌ راهی‌ سرزمین‌های‌ موعودمی‌شوند...طی‌ مسیر اغلب‌ با عبور از مرزهای‌خاکی‌ با پای‌ پیاده‌ و یا سواره‌ و در شرایط قاچاق‌ وپنهانی‌ صورت‌ می‌گیرد... آنها با دلی‌ پر از امیدمی‌روند تا آنچه‌ را که‌ می‌خواهند و نمی‌توانند درخانه‌ پدری‌ و سرزمین مادری‌ بیابند، در سرزمین‌اجنبی‌ جستجو کنند.
        بسیاری‌ شان‌ از این‌ که‌ بعد از گرفتن‌ مدرک‌دانشگاهی‌ مجبور باشند کارآموزی‌ کرده‌ و یا ازصفر شروع‌ کنند خوششان‌ نمی‌آید...خیلی‌ها که‌خوش‌ باورترند، خیال‌ می‌کنند از گرد راه‌ دانشگاه‌که‌ فارغ‌ آیند حتما با مدرک‌ لیسانس‌ وفوق‌ لیسانس‌ هر جا بروند رییس‌شان‌ می‌کنند وبرج‌، به‌ برج‌ هم‌ پاداش‌ و حقوق‌ نیم‌ میلیونی‌ بایدبگیرند...اما این‌ روزها خیلی‌ها به‌ این‌ حقیقت‌غیرقابل‌ انکار پی‌ برده‌اند، در شرایطی‌ که‌ دریافت‌مدرک‌ فوق‌ لیسانس‌ ظرف‌ سال‌های‌ اخیر بسیارآسان‌ شده‌ است‌...آن‌ کس‌ که‌ پول‌ دارد و کمی‌هم‌ تلاش‌ کند، راحت‌ می‌تواند خود را بالاتربکشد و پست‌ بهتری‌ برای‌ آینده‌ خود در خیالاتش‌تصور کند.
        با این‌ همه‌ چند صباحی‌ که‌ از فارغ‌التحصیلی‌می‌گذرد... این‌ باور که‌ دستیابی‌ به‌ عرصه‌ای‌مناسب‌ برای‌ فعالیت‌ و ورود به‌ بازار کار، متعلق‌ به‌از ما بهتران‌ است‌.
        چه‌ کسی‌ باور می‌کند در سرزمینی‌ که‌ نفت‌ وزمین‌ بسیار و معادن‌ کشف‌ نشده‌ و امکانات‌ وسیعی‌هست‌ تا همه‌ جوانانش‌ فرصت‌ و شانس‌ یک‌زندگی‌ خوب‌ را به‌ محک‌ تجربه‌ گذارند، آب‌ ازآب‌ تکان‌ نمی‌خورد وقتی‌ از نخبگان‌ والمپیادی‌ها گرفته‌ تا بچه‌هایی‌ با استعدادها وتوانایی‌های‌ مختلف‌ می‌روند، تا آنچه‌ در چنته‌دارند در دیاری‌ دیگر به‌ منصه‌ ظهور درآورند.
        دو سه‌ سال‌ پیش‌ وقتی‌ برای‌ انجام‌ پروژه‌پایان‌نامه‌ با استاد راهنمایم‌ قرار می‌گذاشتم‌...اوپنج‌ شماره‌ تماس‌ مختلف‌ به‌ من‌ داد که‌ هر کدام‌متعلق‌ به‌ جایی‌ بود...
        همان‌ موقع‌ با خودم‌ فکر کردم‌ عجب‌ آدم‌فعال‌ و پرکاری‌، مگر می‌شود به‌ همه‌ این‌ کارهارسید. ساعتی‌ که‌ برای‌ ملاقات‌ با او به‌ دفتر کارش‌در یکی‌ از سازمان‌ها رفتم‌، پلاک‌ بالای‌ در نشانگرآن‌ بود که‌ آقای‌ دکتر...مدیر عامل‌ آن‌ سازمان‌است‌. تا حدی‌ خجالت‌ زده‌ بودم‌ که‌ مزاحم‌ وقت‌استاد شده‌ام‌... بعد که‌ به‌ اتاق‌کار ایشان‌ هدایت‌شدم‌. منشی‌ دفترشان‌ توضیح‌ داد، چند دقیقه‌دیگر آقای‌ دکتر جلسه‌شان‌ تمام‌ می‌شود. حدود20 دقیقه‌ معطل‌ شدم‌. پس‌ از خاتمه‌ جلسه‌،چهره‌های‌ آشنایی‌ از چند سازمان‌ و نهاد دیگر راکه‌ به‌ دلیل‌ حرفه‌ام‌ از نزدیک‌ با آنها مصاحبه‌داشتم‌، از اتاق‌ آقای‌ دکتر بیرون‌ آمدند، بعدمتوجه‌ شدم‌ این‌ مجموعه‌ خودشان‌ یک‌ شرکت‌ وانجمن‌ فرهنگی‌ تشکیل‌ داده‌اند که‌ اتفاقا استاد من‌مدیر آن‌ شرکت‌ است‌ و جلسه‌ ماهیانه‌شان‌ در اتاق‌کنفرانس‌ آقای‌ مدیرعامل‌ تشکیل‌ می‌شود و البته‌خرج‌ پذیرایی‌ آقایان‌ هم‌ برعهده‌ سازمان‌ متبوع‌آقای‌ مدیرعامل‌ است‌.
        دو روز بعد، قرار دیگری‌ با هم‌ داشتیم‌ در یکی‌از سازمان‌های‌ فرهنگی‌ و چند رو زبعد نشستن‌ دریکی‌ از دفاتر رسانه‌ای‌ که‌ در اولی‌ استاد راهنمای‌من‌ مشاور مدیرعامل‌ و در دومی‌ مدیرمسئول‌تحریریه‌ بود. از او پرسیدم‌، امکانش‌ هست‌ در یکی‌از این‌ نهادهای‌ تحت‌ خدمت‌، جای‌ کاری‌ برای‌من‌ وجود داشته‌ باشد. او گفت‌، متاسفانه‌ این‌روزها کار محدود است‌ و متقاضی‌ زیاد، اما تلاشم‌را می‌کنم‌ و اگر خبری‌ شد، حتما خبرت‌ می‌کنم‌.
        البته‌ هیچ‌ وقت‌ از آن‌ استاد محترم‌ خبری‌ نشدو من‌ بالاخره‌ پایان‌ نامه‌ام‌ را دفاع‌ کردم‌.
        «شیوا چادر شب‌ فروش‌» فارغ‌ التحصیل‌رشته‌ تغزیه‌، که‌ اخیرا از طریق‌ اینترنت‌ توانسته‌ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ و کار در دانشگاه‌ «مک‌گیل‌»کانادا پذیرش‌ دریافت‌ کند، در این‌ باره‌ می‌گوید:روزی‌ که‌ با رتبه‌ خوب‌ در این‌ رشته‌ قبول‌ شدم‌ واقعا با علاقه‌ تمام‌ سعی‌ کردم‌ به‌ طور همزمان‌ دریکی‌ دو کارخانه‌ محصولات‌ غذایی‌ که‌ آشنایانی‌داشتم‌ کارآموزی‌ کنم‌ و تصور می‌کردم‌ بعد ازکارآموزی‌، جذب‌ همان‌جاها می‌شوم‌، اما چون‌متاسفانه‌ آشنایان‌ من‌ پارتی‌های‌ وزینی‌ نبودند،نتوانستم‌ علیرغم‌ داشتن‌ سابقه‌ کار و مدرک‌ لیسانس‌مشغول‌ شوم‌، بعد برای‌ مدتی‌ سعی‌ کردم‌ این‌جا وآن‌جا همچنان‌ به‌ عنوان‌ کارآموز مشغول‌ شوم‌، که‌البته‌ هر کدام‌ شش‌ ماه‌ بیشتر دوام‌ نداشت‌،دست‌آخر، منشی‌گری‌ یک‌ شرکت‌ پخش‌ موادغذایی‌ را به‌ من‌ پیشنهاد کردند که‌ گفتم‌ این‌ چه‌ربطی‌ به‌ تحصیلم‌ دارد؟...گفتند فعلا همین‌ است‌،مدتی‌ سعی‌ کردم‌ به‌ دلیل‌ علاقه‌ زیاد و توانایی‌ام‌در ترجمه‌ یکی‌ دو کتاب‌ رشته‌ تحصیلی‌ام‌ راترجمه‌ کنم‌، اما باز هم‌ برای‌ یافتن‌ یک‌ ناشر وحمایت‌کننده‌ با مشکل‌ مواجه‌ شدم‌.
        «فرید صباحی‌» فارغ‌ التحصیل‌ رشته‌ ارتباطات‌می‌گوید: از ابتدای‌ تحصیل‌ در چند نشریه‌ مشغول‌بودم‌، چون‌ نشریات‌ هیچ‌ کدام‌ حقوق‌ ثابت‌ یا بیمه‌نداشتند... یکی‌ دو تای‌ آن‌ که‌ تعطیل‌ شد، کاری‌در یکی‌ از شرکت‌های‌ تبلیغاتی‌ به‌ من‌ پیشنهاد شدو همزمان‌، بازهم‌ به‌خاطر درآمد اندک‌ مجبورشدم‌ در اداره‌ پست‌ به‌صورت‌ روزمزد فعالیت‌کنم‌. خیلی‌ از همکارانم‌ که‌ در آنجا روزمزدی‌ کارمی‌کردند، مجبور بودند به‌خاطر دادن‌ آمار بالا ودریافت‌ پورسانت‌ و مزد بیشتر از کار بدزدند.چون‌ کار دیگری‌ نداشتند...در چنین‌ شرایطی‌نوشتن‌ گزارش‌ و مطلب‌ و دنبال‌ سوژه‌ رفتن‌ وتحقیق‌ کردن‌ واقعا مشکل‌ بود. بدتر از همه‌ آن‌ بودکه‌ اغلب‌ این‌طرف‌ و آن‌طرف‌ در بعضی‌ سازمان‌هاو ادارات‌ با برخی‌ از همکلاسی‌هایم‌ که‌ اتفاقاپارتی‌ ویژه‌ای‌ داشتند، برخورد می‌کردم‌ که‌ برمسند چند شغل‌ کلیدی‌ تکیه‌ زده‌اند در حالی‌که‌سوادشان‌ از بقیه‌ گاه‌ نه‌ تنها بیشتر نبود، بلکه‌ کمترهم‌ بود.
        به‌ نظر این‌ درد بزرگی‌ست‌ که‌ آدم‌ تمام‌ آنچه‌را که‌ باید، برای‌ رسیدن‌ به‌ موفقیت‌ در خود جمع‌آورد، اما امکان‌ استفاده‌ از آن‌ هرگز مهیا نشود.وقتی‌ به‌ هر دری‌ می‌زنی‌ آنچه‌ می‌خواهی‌نمی‌یابی‌، کم‌ کم‌ اعتماد به‌ نفست‌ را از دست‌می‌دهی‌... در یکی‌ از همین‌ جاهایی‌ که‌ مشغول‌بودم‌، خودم‌ می‌دیدم‌ که‌ چگونه‌ جوانان‌تحصیل‌کرده‌ و ماهر به‌ کار، به‌ خاطر بستن‌ قرار دادقطعی‌ و دریافت‌ چند هزار تومان‌ بیشتر زیر آب‌یکدیگر را می‌زدند و یا تن‌ به‌ برخی‌ رویه‌های‌غیراخلاقی‌ می‌سپردند.
        «دکتر عنایت‌ ا...میرورزنده‌» جامعه‌ شناس‌ وفارغ‌ التحصیل‌ دانشگاه‌ «کالیفرنیا» طی‌ مصاحبه‌ای‌در خصوص‌ مشکلات‌ و مصائب‌ جوانان‌ امروزمی‌گوید: نهادهای‌ اجتماعی‌ همان‌گونه‌ درشکل‌گیری‌ شخصیت‌ و آرمان‌گرایی‌ نوجوانان‌ وجوانان‌ موثرند که‌ خانواده‌ و نهاد آموزش‌ وپرورش‌ و از آنجایی‌ که‌ هنوز در کشورما همه‌خانواده‌ها به‌ آن‌ بالندگی‌ و تفکر کافی‌ در شناخت‌روانکاوانه‌ با فرزندان‌ خود دست‌ نیافته‌اند وهمچنان‌ نیازمند تعلیمات‌ ویژه‌اند، این‌ مهم‌ بردوش‌ نهاد آموزش‌ و پرورش‌ است‌.
        آموزش‌ و پرورش‌ وقتی‌ می‌تواند به‌ ترتیب‌نسلی‌ توانا، مبتکر و خلاق‌، اهتمام‌ ورزد که‌ ازیگانگی‌ آراء و یک‌پارچه‌گی‌ رویه‌ سود برده‌ وقوانین‌ وضع‌ کند که‌ خالق‌ نسلی‌ نمونه‌ شود.ریختن‌ مجموعه‌ای‌ از اطلاعات‌ مختلف‌ و گاه‌بی‌استفاده‌ در ذهن‌ بچه‌ها و دادن‌ و اعمال‌راهکارهای‌ جورواجور و پیاده‌ سازی‌ نظام‌های‌رنگارنگ‌ گاه‌ حتی‌ طی‌ دو سال‌ پیاپی‌ بدون‌ کارکارشناسانه‌ و نظرسنجی‌ و تحقیق‌ تنها موجب‌ ازهم‌پاشیدگی‌ نظام‌ فکری‌ نسل‌ها و گاه‌ افراد یک‌رده‌ یا نسل‌ می‌شود. بازآموزی‌ و طراحی‌ به‌ روزهمیشه‌ و در همه‌ جای‌ دنیا مرسوم‌ است‌، اما شیوه‌آموزش‌ در غالب‌ نظام‌های‌ آموزشی‌ چیزی‌نیست‌ که‌ ناگهان‌ هر سال‌ مورد تغییر و تحول‌ قرارگیرد.
        وی‌ همچنین‌ می‌افزاید: داشتن‌ آموزش‌خوب‌، فراگیری‌ فنون‌، برای‌ به‌ دست‌آوردن‌ کار ودرآمد مناسب‌ مجموعه‌ای‌ ست‌ که‌ منجر به‌ کسب‌و احیای‌ اعتماد به‌ نفس‌ در جوانان‌ می‌شود. این‌جوانان‌، همان‌هایی‌ هستند که‌ آن‌ طرف‌ مرزهای‌این‌ کشور، در بسیاری‌ از موارد، جایگاه‌ها ومقامات‌ عالی‌ در خور توجهی‌ به‌ دست‌ آورده‌اند.چندی‌ پیش‌، در میان‌ یکی‌ از مقالات‌ روزنامه‌،توجهم‌ به‌ مقاله‌ای‌ درباره‌ تهیه‌ یک‌ فنجان‌ چای‌ درکره‌ جلب‌ شد، که‌ نویسنده‌ آن‌ از نزدیک‌ با سفر به‌کشور کره‌ تحقیق‌ نسبتا جالبی‌ درباره‌ مراسم‌ تهیه‌چای‌ در کره‌ و مقایسه‌ آن‌ در برخی‌ شرایطاقتصادی‌ و تصمیم‌گیری‌های‌ داخلی‌ ایران‌ کرده‌و در پایان‌ با حضور در یکی‌ از جلسات‌، در یکی‌ ازشرکت‌های‌ به‌ نام‌ کره‌ای‌، شاهد سخنرانی‌ مدیرجوان‌ آنجا بوده‌، که‌ از برنامه‌ های‌ آینده‌ این‌شرکت‌ گفته‌ و در پرسش‌ نویسنده‌ از وی‌ درخصوص‌ چگونگی‌ دستیابی‌ به‌ این‌ برنامه‌های‌آرمانی‌ بالبخند و بسیار جدی‌ پاسخ‌ می‌دهد، اگرغیر از این‌ اتفاق‌ بیفتد بر اساس‌ رسم‌، خود را ازبالای‌ ساختمان‌ شرکت‌ به‌ زیر پرتاب‌ می‌کند.کاری‌ که‌ چندی‌ پیش‌ برای‌ یکی‌ از مدیران‌ شرکت‌معروف‌ کره‌ای‌ اتفاق‌ افتاد.
        مطمئنا اگر چین‌ میلیاردی‌ می‌تواند بازارهای‌جهان‌ را با نیروی‌ انسانی‌ جوان‌ ماهر خود فتح‌ کندو اقتصاد دنیا را بلرزاند، آیا ایران‌، با وجودجمعیت‌ بیش‌ از60درصدی‌ جوان‌ که‌ روز به‌ روزنیز متخصص‌تر می‌شود، از عهده‌ این‌ مهم‌برنمی‌آید؟
        ما در کشورمان‌، پول‌ داریم‌، نیروی‌ انسانی‌داریم‌، اما «مدیریت‌» نداریم‌، نفت‌ از 10دلار به‌50 دلار می‌رسد، اما هیچ‌ اتفاقی‌ در وضع‌ اقتصادمردم‌ نمی‌افتد، به‌ خصوص‌ جوانانی‌ که‌ به‌ دنبال‌کار، مسکن‌ و ازدواج‌ هستند. ما زمین‌ داریم‌،کشاورز داریم‌، اما میوه‌ها در باغ‌ها به‌ قیمت‌ ارزان‌خریده‌ می‌شود و در شهرهای‌ بزرگ‌ به‌ قیمت‌ بالافروخته‌ می‌شود. به‌ نظر شما راز این‌ موضوع‌ درچیست‌؟ عدم‌ مدیریت‌ صحیح‌ و اگر هم‌ مدیریتی‌باشد، یک‌ مدیریت‌ سنتی‌ و بومی‌ است‌ و همین‌ امرباعث‌ شده‌ که‌ جوانان‌ به‌ مدیران‌ گذشته‌ بی‌ اعتمادشوند و از طرفی‌ مسئولین‌ با تجربه‌ هم‌ به‌ جوان‌اعتماد چندان‌ ندارند تا امور را به‌ دست‌ آنان‌بدهند، شاید همین‌ امر باعث‌ شده‌ که‌ طی‌سال‌های‌ اخیر، بیشتر پست‌ها در دست‌ عده‌ای‌خاص‌ بوده‌ و دست‌ به‌ دست‌ شده‌ است‌. شایدسنتی‌ فکر کردن‌ مدیران‌ گذشته‌ کشور و عدم‌اعتماد به‌ جوانان‌، راز موضوع‌ یاد شده‌ بود، پس‌باید به‌ این‌ جوانان‌ اعتماد کرد و این‌ جوانان‌ رادرک‌ کرد، جوانان‌ این‌ مرز و بوم‌ اعتقاد دارند که‌ما نسل‌ سومی‌ها، را یک‌ جوان‌ بهتر درک‌ می‌کند وزمانی‌ که‌ این‌ جوان‌، مدیر هم‌ باشد، نسل‌ سوم‌جوان‌ را بهتر درک‌ می‌کند و جوان‌ هم‌ این‌ مدیرنسل‌ سومی‌ را به‌ همان‌ شکل‌ درک‌ می‌کند،به‌هرحال‌ باید مشکلات‌ جوان‌ را حل‌ کرد و چه‌بهتر که‌ مشکل‌ جوانان‌ را مدیران‌ جوان‌ حل‌ کنند.

     

     

    بررسى مشکلات جوانان (بحران بلوغ)

    یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاکى از اهمیت و حسّاسیتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق، و

    سکولیانکورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره کور بین کودکى و پیرى، سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى،س استانلى هالز آن را تولد دوباره، سهاروکسز آن را دوره کشف هویت، سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سکروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)1

    (ژان ژاک روسو، بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)2 (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است که بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)3 (اوریس دولوم، بلوغ را یک نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یک مرحله تکاملى.)4

    بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.5

     

    انواع بلوغ
    هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:
     
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مشکلات جوانان

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت