تحقیق مقاله دوست

تعداد صفحات: 13 فرمت فایل: word کد فایل: 5690
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۵,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲,۹۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: دوست
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله دوست

     

    صفحه اول

     

    یوهان وُلفگانگ فون گوته در یادداشتها و رساله‏هایى که براى درک بهتر «دیوان غربى – شرقى» بر این اثر جاودانه نوشته است، مبحثى نیز درباره ترجمه و انواع آن دارد که در آن بیشتر به‌ترجمه آثار ادبى، به‌ویژه آثار منظوم، توجه داشته است. وى ترجمه آثار ادبى را به‌سه نوع تقسیم مى‏کند.

    در نوع اول، مترجم مى‏کوشد تا ما را در محدوده فهم و ادراک فرهنگیمان با محیط بیرون از این محدوده آشنا کند. براى این نوع ترجمه انتخاب نثرى ساده و روشن بهترین روش است زیرا سخن منثور با خنثى کردن همه ویژگی‌هاى صنعت شاعرى و حتى با کاستن از وجد و حال شاعرانه و آوردن آن به‌سطح فهم همگانى، زمینه آشنایى اولیه با آثار ادبى فرهنگ‌هاى دیگر را فراهم مى‏آورد و از این طریق بهترین خدمت را در حق ما انجام مى‏دهد. این نوع ترجمه ما را در میانه فرهنگ مألوف و مأنوس ملّیمان با ادبیات بیگانه و آثار فرهنگى ارزشمند و بى‏نظیر سرزمین‌هاى دیگر آشنا مى‏کند و در عین حال ما را چنان غافلگیر مى‏سازد و به‌شگفت وامى‏دارد که بى‏آنکه بدانیم چه بر ما گذشته است، نه تنها احساس خوشى به‌ما دست مى‏دهد، بلکه از قِبَلِ آن سود معنوى نیز نصیبمان مى‏شود. این چنین تأثیرى را ترجمه آلمانى مارتین لوتر از کتاب مقدس مسیحیان همواره بر خوانندگان خواهد گذاشت. گوته بر این باور است که اگر حماسه نیبلونگن نیز از همان آغاز به‌صورت نثرى خوب و روان ترجمه و منتشر مى‏شد و در دسترس همگان قرار مى‏گرفت، هم نفوذ و تأثیر آن در میان مردم بیشتر مى‏بود و از آن سود بیشترى به‌ما مى‏رسید و هم مى‏توانست معناى بى‏نظیر، پر اهمیت، شگفت و غریب زندگى سلحشوران و صلابت سرودهاى حماسى قرن 12 میلادى را با توانایى تمام به‌ما منتقل کند.

    در نوع دوم، با اینکه مترجم خود را در وضعیت و حال و هواى فرهنگى خارجى قرار مى‏دهد تا از این طریق معناى بیگانه با فرهنگ خودى را دریابد. ولى به‌هنگام بازآفرینى متن، مى‏کوشد که همه دریافته‏هاى خود را در محدوده فرهنگ خودى به‌تصویر کشد. گوته این نوع ترجمه را سبک «تقلیدى - تعویضى» مى‏نامد و انجام آن را در توان انسان‌هاى ظریف و زیرک و باذوق مى‏داند. فرانسویان در این کار استادند و این نوع ترجمه را بیشتر براى برگردان آثار منظوم به‌خدمت مى‏گیرند. آنان نه تنها براى افکار و حالات درونى انسانها و اشیاء گوناگون، معنایی و معادلی مناسب مى‏آفرینند، بلکه براى نام هر «میوه‌ی غریبى»، چنان جایگزینى مى‏یابند که گویى همیشه در سرزمینشان مى‏روییده است.

    گوته نوع سوم را آخرین و بالاترین و کاملترین نوع ترجمه مى‏نامد که در آن مترجم تمام تلاش و توانایى خود را به‌کار مى‏گیرد تا متن ترجمه‏اش همسان و همذاتِ با متن اصلى شود و در واقع اصل به‌بدل تغییر نکند، بلکه به‌جاى آن نشیند. مترجم در این حالت چنان در بطنِ فرهنگىِ متن فرو مى‏رود و با آن همسانى و همزبانى ایجاد مى‏کند که شاید بتوان گفت که اصالت فرهنگ ملّى خود را کمابیش رها مى‏کند و آخر کار متن سومى آفریده مى‏شود که البته موافق ذوق و مذاق همگان نیست و فهم و دریافت آن مستلزم سطح آموزشى - فرهنگى بالایى است. گوته اغلب ترجمه‏هاى محقق و مترجم اتریشى، یوزف فُن هامر - پورگشتال را از شاهکارهاى منظوم ادب فارسى در زمره این نوع ترجمه به‌شمار مى‏آورد و براى مثال از ترجمه ابیاتى از شاهنامه فردوسى یاد مى‏کند که هامر در «مجله یافته‏هاى شرق» منتشر کرده بود. ولى در عین حال توصیه مى‏کند که در ابتدا بهتر خواهد بود که آثارى چون شاهنامه و منظومه‏ها و مثنوى‏هاى نظامى گنجه‏اى به‌نثرى رسا و روان ترجمه شوند تا ما نخست با مطالعه داستانها و افسانه‏ها و اسطورهاى شرقى به‌طور کلى با آنها خو کنیم و اُنس و الفت گیریم و رفته رفته با خلق و خو و طرز فکر شرقیان آشنا شویم. سپس زمان آن فراخواهد رسید که ترجمه‏هاى منظومى از نوع دوم و در نهایت «ترجمه‏اى بین سطرى» (Interlinear) از نوع سوم در دسترس علاقه‏مندان قرار گیرد.

    البته در اینجا شاید بی فایده نبود که نظرات گوته درباره‌ی مولانا را نیز بازگو می کردم؛ چرا که او در «یادداشتها و رساله‏هایى براى درک بهتر دیوان غربى – شرقى»، برداشت های خود را از شخصیت و شعر هفت سراینده نامدار پارسی زبان نیز به‌دست داده است: فردوسی، انوری، نظامی، جلال الدین رومی، سعدی، حافظ و جامی. اما از آنجا که آگاهی های او و همعصرانش، حداقل، از مولانا کم و ناقص بوده است، یادداشتهای او – گذشته از یک دو نکته جالب و جدل انگیز- از حدّ اشارات تاریخی فراتر نمی رود. ناگزیر برای امروزیان چنان دندانگیر نیست و من با همین اشاره از آن می گذرم.

    * * *

    حال با توجه به‌آنچه از زبان گوته درباره ترجمه آثار منظوم بازگو کردم، به‌بررسى ترجمه آلمانى 100 رباعى از مولانا جلال‏الدین محمد بلخى می پردازم که در کتابی با عنوان «نقشِ خیال دوست»* منتشر شده است.

    مترجم عنوان کتاب را ظاهراً از یکى از رباعیات مولانا برگرفته است؛ احتمالاً این رباعى:

    تا نقش خیال دوست با ماست دلا

    ما را همه عمر خود تماشاست دلا

    و انجا که مراد دل برآید اى دل‏

    یک خار به‌از هزار خرماست دلا

    نخست اندکی در معرفی مترجم بگویم. یوهان کریستف بورگل، استاد دانشگاه و ایران‏شناس و اسلام‏شناس سوئیسى، مترجم این کتاب است که پیشتر نیز از او ترجمه‏هاى بسیارى از متون کلاسیک شرقى - خاصه از شاعران ایرانى - و نیز تألیف و تحقیق هاى ارزشمندى منتشر شده است و از آن جمله‏اند ترجمه اسکندرنامه و خسرو و شیرین و همچنین مثنوى هفت پیکر (بهرامنامه) نظامى گنجه‏اى که این آخرى را با مهارت به‌نظم کشیده است. وى به‌خاطر ترجمه‏هاى خوب و رساىِ این آثار، در سال 1983 میلادى «جایزه فریدریش روکرت» و در سال 1993 «جایزه مترجم» شهر برن سوئیس را از آن خود نمود. «نور و سماع» و «سه رساله درباره حافظ» از جمله تحقیقات اوست که کتاب اخیر به‌زبان فارسى نیز ترجمه و منتشر شده است. کتابى نیز از وى چند سال پیش از این در آلمان به‌چاپ رسید با عنوان «دین و دنیا در اسلام» که در آن به‌بررسى منشاء قدرت دینى در اسلام و رابطه و نسبت آن با زورمندى واقعیت هاى دنیوى پرداخته است.

    آخرین اثری که از بورگل منتشر شده، ترجمه‌ی گزیده‌ی غزلیات و رباعیات دیوان کبیر است که انتشارات معتبر C.H.Beck در سال 2003 میلادی آنرا به‌صورتی نفیس در آلمان به‌چاپ رساند. پُرفسور بورگل در این کتاب هفتاد و پنج غزل و سی و یک رباعی را با زیبایی و گویایی تمام به‌زبان آلمانی ترجمه کرده و کوشیده است تا با توضیحاتی، و گاه تفسیر و تعبیراتی عرفانی، به‌درک و دریافت سروده های مولانا یاری رساند. این اشارات، به‌ویژه برای خوانندگان آلمانی زبان، سودمند و با ارزش است. از این رو در انتهای ترجمه‌ی هر غزل و رباعی، بدون استثنا و هر چند کوتاه، مطالبی آمده است. برای مثال در زیر ترجمه‌ی غزل کوتاه 768 از نسخه‌ی فروزانفر، تنها به‌ذکر این نکته بسنده کرده است که «زحل، ستاره‌ی نحس است در مقابل زهره که ستاره‌ی موسیقی است و رقص». مترجم پیشگفتاری نیز به‌کتاب افزوده که در آن اشاراتی جالب به‌«زندگی مولانا»، «ماهیت عرفان اسلامی»، «غزلیات دیوان شمس» و سرانجام «پیام ملای روم» شده است.

    * * *

    حال به‌بررسی ترجمه‌ی رباعیاتی که در کتاب «نقش خیال دوست» آمده است، بپردازیم. بورگل مبناى ترجمه خود از رباعیات مولانا را بر پایه سه اصل قرار داده است: نخست اینکه کوشیده است تا حتى‏المقدور به‌محتواى متن اصلى نزدیک شود و به‌آن وفادار بماند و پیش از هر چیز از دست بردن به‌صور خیال و تصرف در زبان تصاویر شاعر خوددارى کند. افزون بر این سعى کرده است که ساختار صورى رباعیات را عیناً باز پس دهد و وزن و ترتیب قوافى را مراعات کند. و سرانجام آنکه در ترجمه خود، شیوه شاعرى و اصطلاحات شعرى در زبان آلمانى را به‌کار گرفته و از این رو ترجمه او از رباعیات مولانا چنان به‌گوش مى‏آید که گویى به‌زبان آلمانى سروده شده است. البته مترجم داورى درباره اینکه او تا چه حد در انجام این کار موفق بوده را به‌عهده خوانندگان گذارده است و براى یارى رساندن به‌آنان و نیز فهم بهتر رباعیات، ترجمه تحت‏اللفظى هر رباعى را نیز در زیر ترجمه منظوم آنها قرار داده است. بنابراین مى‏بینیم که مترجم کوشیده است تا ترجمه‏اى هم‏سنگ با آنچه گوته «نوع سوم» و کاملترین نوع ترجمه مى‏نامد، به‌دست دهد. همین جا بیفزایم که با تمام تلاش و کوشش‌هاى صادقانه و استادانه بورگل، گیرایى ترجمه‏هاى او و روح دمیده در آنها در مقام قیاس با ترجمه‏هاى منظومى که از فریدریش روکرت شاعر و مترجم شهیر آلمانى و «پدر شرق‏شناسى آلمان» بجا مانده است، از ژرفاى معنوى آنچنانى برخوردار نیست. البته این انتظار و توقع را نیز نباید داشت که ترجمه رباعیات مولانا بتواند جذبه عرفانى و کشش روحانى نهفته در متن اصلى را به‌خواننده منتقل کند. از این رو خود مترجم نیز به‌این امر اشاره دارد و آرزومند است که خوانندگان آلمانى زبان علاقه‏مند، با مطالعه ترجمه گزیده رباعیات مولانا به‌شوق و ذوق آیند و چنان برانگیخته شوند که زبان فارسى را فراگیرند و زمانى خود قادر باشند غزلیات و رباعیات مولانا و دیگر شاعران پارسى زبان را بخوانند!

    مترجم مدخلى بر کتاب نگاشته است که در آن ضمن شرح کوتاه زندگى مولانا و چگونگى آشناییش با شمس تبریز، آثار او را برشمرده و توضیح کوتاهى نیز درباره وزن و قافیه رباعى داده است. بورگل رباعیات کتاب را به‌سه دسته تقسیم کرده است:

    1- دوستى و عشق . که شامل 49 رباعى است و مترجم در انتخاب و ترتیب آنها کوشیده است تا داستان عشق عرفانى مولانا به‌شمس را در این رباعیات بازتاب دهد؛ از اولین نگاه و نخستین دیدار و رحمت وصال و برکت همنشینى تا درد جدایى و از دست رفتن معشوق و سرانجام غلبه بر هجران دوست و امیدوارى دوباره. دو رباعى از این بخش را، همراه با ترجمه‌ی آلمانی آنها، هم به‌صورت منظوم و هم ترجمه‌ی تحت‏اللفظى، در اینجا می آورم:

    من ذره و خورشید لقایى تو مرا

    بیمار غمم عین دوایى تو مرا

    بى بال و پر اندر پى تو مى‏پرم‏

    من کاه شدم چو کهربایى تو مر

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله دوست

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت