تحقیق مقاله هجرت پیامبر

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: word کد فایل: 4084
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله تاریخ
قیمت قدیم:۵,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲,۹۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: پیامبر - هجرت - هجرت پیامبر
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله هجرت پیامبر

    دستور هجرت به حبشه

    چنانکه اهل تاریخ و جمعى از مفسرین در تفسیر آیه مبارکه:

    لتجدن اشد الناس عداوه للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا و لتجدن‏اقربهم موده للذین آمنوا الذین قالوا انا نصارى...» (1) گفته‏اند:

    پس از آنکه رسول خدا(ص)فشار و ستم بسیار مشرکان‏قریش را بر مسلمانان مشاهده نمود و ناتوانى خود را از کمک به‏ایشان و دفع ستم از آنها ملاحظه کرد دستور هجرت به حبشه رابه ایشان داد و در صدد بر آمد تا بدین وسیله آنها را از شر دشمنان‏آسوده سازد.متن دستور آنحضرت را در اینباره به دو گونه نقل‏کرده‏اند.

    نقل اول-روایتى است که ابن هشام و طبرى و ابن اثیر ودیگران نقل کرده‏اند که متن آن چنین است که بدون ذکر سندگفته‏اند:چون رسول خدا آن وضع را دید به آنها فرمود:

    «لو خرجتم الى ارض الحبشه فان بها ملکا لا یظلم عنده احد،و هى ارض صدق حتى یجعل الله لکم فرجا مما انتم فیه...» (2) .

    یعنى-خوب است‏به سرزمین حبشه بروید که در آنها پادشاهى است‏و در کنار او به کسى ستم نمى‏شود،و آنجا سرزمین راستى است،تاوقتى که خداوند گشایشى براى شما از این وضعى که در آن بسر مى‏بریدفراهم سازد و...

    نقل دوم-نقلى است که در تفسیر مجمع البیان نیز بطور مرسل‏نقل کرده و گفته است:رسول خدا(ص)هنگامى که آنوضع رامشاهده نمود به آنها دستور خروج بسر زمین حبشه را داده فرمود:

    «ان بها ملکا صالحا لا یظلم و لا یظلم عنده احد...» (3) که البته جاى این بحث و مناقشه هست که آیا کدامیک ازاین دو نقل صحیحتر است زیرا بخاطر قیودى که در نقل دوم‏است معناى حدیث فرق مى‏کند و این شبهه به ذهن خطورمى‏کند که شاید در نقل دوم دست تحریف کنندگان و درباریان‏و جیره خواران شاهان و سلاطین دخالت کرده و به قول معروف‏«در میان دعوا نرخ تمام کرده‏اند»و در ضمن نقل‏یک حدیث،خواسته‏اند یک پادشاه صالح و غیر ظالمى هم درطول تاریخ از زبان رسول خدا(ص)بدنیا معرفى کرده باشند،همانگونه که در ذیل حدیثى که از رسول خدا(ص)درباره‏انوشیروان-در داستان ولادت رسول خدا(ص)-نقل شده بودیعنى حدیث‏«ولدت فی زمن الملک العادل...»و بطور تفصیل‏بحث کرده و ساختگى و مجعول بودن آنرا از روى مدارک معتبرذکر نمودیم.

    ولى بنظر مى‏رسد در هر دوى نقلهائى که شده فرمایش رسول‏خدا(ص)نقل به معنى شده و متن دقیق فرمایش رسول خدا(ص)

    ذکر نشده باشد،گذشته از آنکه این دو نقل مسند نیست و مرسل‏است و تنها در روایتى سند آن به ام سلمه مى‏رسد که آنهم همان‏نقل او است (4) و از این رو بحث و مناقشه درباره آنها چندان‏موردى ندارد،و البته جریانات بعدى صدق گفتار رسول‏خدا(ص)را طبق نقل اول تا حدودى به اثبات رسانید.

    چرا هجرت به حبشه؟

    اول-وجود پادشاهى چون‏«اصحمه بن ابحر»که به لقب‏سلاطین حبشه به‏«نجاشى‏»معروف گردیده و همانگونه که‏رسول خدا(ص)فرموده بود و جریانات بعدى هم نشان دادپادشاهى بود که حاضر نبود در محدوده سلطنت او بکسى ظلم‏شود،و این خود بزرگترین علت این انتخاب بود،و رسول خدا(ص)

    مى‏خواست تا مسلمانان را بجائى راهنمائى کند که با رفتن‏بدانجا و تحمل دشواریهاى زندگى در غربت و دورى از وطن وخانه و کاشانه و خویشان،از شکنجه و ظلم مشرکان آسوده شوندو دچار ظلم و ستم دیگرى نشوند که بقول آن شاعر«از چنگال‏گرگى در روند و دچار گرگ دیگرى شوند...».

    دوم-جاهائى که مسلمانان مى‏توانستند بدانجاها هجرت کنندعبارت بود از:

    الف-استانهاى دیگر جزیره العرب که قبائل بدوى و اعراب‏در آنجاها سکونت داشتند و با سابقه‏اى که از آنها داریم و در جریانات سالهاى بعد از هجرت و سرایاى بئر معونه و رجیع وجاهاى دیگر نشان دادند نسبت‏به اسلام و پذیرفتن آئین‏آنحضرت و مؤمنان سخت‏ترین مردمان بودند،و هیچگاه حاضرنبودند مسلمانان مهاجر را در کنار خود بپذیرند و روى روابط وعلاقه‏هاى تجارى و اقتصادى که با قریش داشتند هیچ بعید نبودکه اگر مهاجرین بنزد آنها میرفتند در داد و ستدهاى سیاسى وتوطئه‏هاى دیگر آنها را دست‏بسته تحویل مشرکان قریش‏دهند...چنانچه نمونه‏هائى از اینگونه کارها و توطئه‏ها پس ازهجرت رسول خدا(ص)بوضوح دیده مى‏شود.و شاید بخاطرهمین خوى سخت و سنگدلی آنها بوده که قرآن کریم‏درباره‏شان فرموده:

    «الاعراب اشد کفرا و نفاقا و اجدر الا یعلموا حدود ما انزل‏الله...» (1) .

    عربها در کفر و نفاق سخت‏تر هستند،و شایستگى بیشترى براى آن‏دارند که حدود و مرزهاى آنچه را خدا فرود آورده ندانند...

    و در جاى دیگر فرموده:

    «قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل‏الایمان فى قلوبکم...». (2)

    عربها گفتند ایمان آوردیم بآنها بگو ایمان نیاورده‏اید ولى بگوئیداسلام آورده‏ایم ولى ایمان در دلهاى شما در نیامده...

    ب-جاى دیگرى که ممکن بود رسول خدا(ص)آنها را به‏رفتن آنجا راهنمائى و تشویق کند کشور ایران بود،که آن هم‏جاى امنى براى مسلمانان نبود گذشته از دورى راه آن که براى‏مسلمانان مستضعف و محروم آن روز-که بیشترین مهاجران ازهمین طبقه بودند-طى چنین راه دور و دراز و گذشتن از آن‏کویرها و بیابانهاى خطرناک و بى‏سر و ته حجاز براى آنهاغیر مقدور بود.

    تازه وقتى به ایران مى‏رسیدند با یک محیط پر از فساداشرافیت و زندگى طبقاتى دوران ساسانیان و خفقان شدید وبیدادگرى و سایر انحرافات فکرى و اجتماعى مواجه مى‏شدند که‏بقول معروف از چاله‏اى در آمده و در چاهى مى‏افتادند...

    مگر همین‏«کسرى‏»پادشاه ایران نبود که وقتى نامه‏رسول خدا(ص)بدست او رسید که او را به پذیرش اسلام دعوت‏کرده بود نامه آنحضرت را پاره کرد و با کمال غرور و نخوت‏گفت:

    «یکتب الى بهذا و هو عبدى‏»!

    کسى که خود بنده من است‏به من اینگونه نامه مى‏نویسد...!

    و سپس به‏«باذان‏»که استاندار او در یمن بود نوشت: دو نفر سرباز بسوى این مردى که در حجاز است گسیل دارتا او را بنزد من آرند...و او نیز دو نفر را بمدینه فرستاد...تا آخرداستان که انشاء الله در جاى خود مذکور خواهد گردید...

    ج-از آنچه در بند«ب‏»ذکر شد وضع یمن نیز روشن‏مى‏شود،زیرا یمن نیز در آن روز مستعمره ایران بود و حاکم واستاندار آنجا از جانب پادشاه ایران تعیین مى‏شد و در آن روزگارهمانگونه که ذکر شد احتمالا«باذان‏»استاندار آنجا بوده،وهرگز بدون اجازه پادشاه ایران نمى‏توانست‏به مهاجرین مکه پناه‏دهد و یا اگر او دستورى مى‏داد نمى‏توانست از آنها حمایت ودفاعى بکند..

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله هجرت پیامبر

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت