تحقیق مقاله صاحبان اصلی فلسطین کیانند؟

تعداد صفحات: 21 فرمت فایل: word کد فایل: 3275
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله تاریخ
قیمت قدیم:۵,۱۰۰ تومان
قیمت: ۳,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله صاحبان اصلی فلسطین کیانند؟

    به تاریخچه ی فلسطین  و اینکه ورود یهودیان به فلسطین چگونه بوده و... .

    چون این بحث خیلی مهم است  و خیلی موارد هست که ما هنوز ازآنها مطلع نیستیم . خیلی از مردم هستند (وچه بسا ما ها) که وقتی می بینیم که همواره میگویند اسرائیلیان جنایت کار فلسطینی ها راکشتند زدند بردند و... که در مقابل گفته میشود که ای بابا . چی کار به کارشان داریم ؟ اینجا سرزمین اجدادیشون بوده یک چند سالی آواره بودند بدبخت ها حالا آمده اند در سرزمین خودشان ! بگذارید باشند  ! و......

    در ضمن ادعای صهیونیست ها اینه که چون اینجا سرزمین تاریخی ماست باید اینجا دولت یهودی درست کنیم !

     پس برای همین هم می پردازیم به این مبحث  

    قسمتی از بیانیه ی رسمی اعلام موجودیت دولت اسرائیل در 14 ماه می 1948:

    « با توجه به حقوق طبیعی و تاریخی قوم یهود است که این دولت در فلسطین تاسیس شده »

     می بینیم که چگونه صهیوونیست ها با استفاده از مفاهیمی چون حق طبیعی ! تاریخی و وعده ی الهی مدعی تصاحب هستند . حالا بهتراست  قبل از اینکه بخواهیم بگویم که کجای کارشان ایراد دارد و این ادعا را رد بکنیم بهتراست خودمان از این ادعا اطلاع دقیق داشته باشیم . و یک بار مرور کنیم

    آنها معتقدند که :   """وقتی حضرت ابراهیم از بابل بنا به امر و وحی الهی به سمت کنعان و مصر رفت و وقتی به کنعان رسید خداوند به وی گفت که این ارض برای خاندان توست و من آن را به ذریه ی تو بخشیدم ، پس از آن اسحاق و یعقوب در کنعان (فلسطین ) زیستند . بعد از مهاجرتشان به مصر و گذراندن آن دوره به همراه حضرت موسی از مصر به سمت فلسطین مهاجرت کردند و از آن زمان پیامبران و پادشاهانشان در آنجا حکمرانی کردند .داوود اورشلیم را پایتخت خود قرار داد و سلیمان معبدی بنا کردو..... و بنی اسرائیل در آنجا ساکن بود تا بخت النصر پادشاه بابل آنها را تبعید کرد و آواره کرد و اورشلیم را ویران نمود . در سال 70 پس از میلاد نیز تیتوس برای بار دوم یهودیان را آواره کرد و شهرشان را تخریب کرد و از آن زمان یهودیان در سرتاسر جهان آواره و پراکنده شدند و در حال حاضر نیز باید از تمامی نقاط زمین یهودیان جمع شوند و در ارض موعود که خدا بهشان وعده داده است ساکن شوند و دولتی یهودی ایجاد کنند و این است مشروعیت ایجاد اسرائیل !""""

    خب دیدیم ادعای آنها را و اما پاسخ . برای اینکه بحث طولانی است و آنها را نمیشود در یک مطلب خلاصه کرد بالاجباردر چند قسمت می نویسم .

    و اما پاسخ :

    پاسخم را با چند سوال شروع میکنیم !

    آیا سرزمین فلسطین خالی از سکنه بوده و این منطقه منتظر بوده تا بنی اسرائیل از راه برسد و مدعی تصاحب آنجا شوند ؟

    آیا تمدن های بزرگی که در اطراف این منطقه وجود داشته است (ایران در شرق . مصر در غرب و یونان در شمال ) چنین اجازه ای میداداندکه سرزمینی با این امکانات و حاصلخیزی بی سکنه باقی بماند که فقط بنی اسرائیل از راه برسند و داعیه ی تملک آن را بکنند ؟

    یعنی در آن دورانی که هر تمدن و کشوری با لشکر کشی سعی در وسعت قلمرو خود را داشته ، فلسطین بدون سکنه بوده و در این حالت بدون دسترسی بوده ؟ و فقط بنی اسرائیل توانستند به آنجا بیایند ؟

    مطمئنا اینگونه نبوده است . زیرا ساکنان اصلی و قدیمی ترین اهالی فلسطین ، یبوسی ها بوده اند که در اورشلیم میزیستند . حتی نام اورشلیم نیز در قدیم یبوس نام داشته است . و خود کتاب مقدس نیز اعتراف کرده است .آ[1]

     

    و اما یبوسی ها چه کسانی بودند ؟

    یبوسی ها قبیله ای از کنعانیان بودند که در یبوس میزیستند .  مسجدالاقصی هم مثل کعبه از ابتدای خلقت زمین بنا شد

    در حدود 5000 سال قبل . یبوسیان شهر خودشان را به موازات مسجد و دور بخش جنوبی کوهی بنا کردند . دیوارهای عظیمی هم دورتادور شهرشان کشیدند و آب را از چشمه ها به سمت شهر روانه کردند . این تاریخی که ذکر کردم یعنی 5000 سال قبل ، یعنی 1000 سال قبل از اینکه حضرت ابراهیم از بابل به مصر برود و از کنعان عبور بکند .

     در کتاب مقدس یهود در سفر آفرینش[2] که به طور خلاصه در اینجا ذکر میکنیم

     خداوند حضرت ابراهیم را امر کرد که به همراه همسر خود سارا و لوط(برادر زاده ی ابراهیم  پسر هاران) به سمتی که تو را هدایت خواهم نمود برو !  و ابراهیم نیز در سن 75 سالگی چنین کرد  . وقتی به کنعان رسید ، کنعانی ها در آن ساکن بودند (!!!) خداوند بر ابراهیم ظاهر شد و به او گفت که من این سرزمین را به نسل تو خواهم بخشید (!) سپس به جنوب کنعان رفت و از آنجا به مصر روانه شد و ....

    خب توی همین جا کلی مطلب است و قابل ذکر، و اینکه خود تورات هم برای چندمین بار اعتراف کرد که از قبل ساکنانی در کنعان می زیسته اند ! پس نمیتوان این را گفت که آنجا سرزمینی بی ملت بوده و بنی اسرائیل بعد از خروج از مصر آنجا را تصاحب کردند . کنعان نه تنها در زمان خروج بنی اسرائیل از مصر که 3200سال پیش بوده ، بلکه از 5000 سال پیش در آنجا تمدن بوده و کنعانیان زندگی میکرده اند و یبوسیان هم در اورشلیم یا یبوس میزیستند . پس این داعیه ای که آنجا بی ملت بوده کاملاً پوچ است .

    نکته ای دیگر این است که گفته شده که به سمتی که تو را هدایت خواهم کرد حرکت بکن ! پس حضرت ابراهیم به سمت مصر رفته نه به سمت کنعان و اگر هم به کنعان رفته برای عبور بوده است و فقط برای رسیدن به مصر خواسته از آنجا بگذرد پس این دلیل بر این نیست که کنعان برای بنی اسرائیل است !

     نکته ای دیگر این است که گفته شده که خدا این سرزمین را به نسل ابراهیم خواهد بخشید . چگونه میتوان بر صحت یا سقم این مطلب حرفی زد ؟ اگر یهودیان در طی این دورانی که هزاران بار متن کتاب مقدس را دستخوش تغییرات خود کردند به جای این جمله می نوشتند که من نیمی از کره ی زمین را به تو بخشیدم ای ابراهیم . ما مسلمین و یا ما مردم جهان بایست این را صحه بگذاریم و بگوییم چون در کتاب یهودیان که صحت آن مورد شک است اینگونه گفته شده پس بفرمایید این هم نیمی از کره ی زمین بگیرید و صفا کنید ؟

     

    صاحبان اصلی فلسطین کیانند (قسمت دوم)

    ولی یبوسیان ، تنها ساکنان فلسطین نبودند . بلکه فقط منطقه ای که در حال حاضر اورشلیم نامیده میشود و یا همان بیت المقدس خودمان ، در اختیار یبوسیان بوده .

    یبوسیان یکی از قوم ها بوده اند . اقوام دیگری چون آموریان ، آرامیان ، کنعانیان ، حِتیان ، عموئیان ، موآبیان ، ادومیان و...... نیز در منطقه ای که امروزه فلسطین نامیده میشود و اسرائیل داعیه ی تصاحب تمامی آن رادارد ، زندگی می کردند .

    بدین ترتیب چگونه میتوان عبرانی ها را اولین ساکنین فلسطین دانست ؟

    از لحاظ تاریخی این ادعا کاملاَ بی پایک و اساس است .

    علاوه بر این باستان شناسان آثاری از وجود انسان در آن منطقه در 10000 سال پیش به دست آورده اند .[3]

    پس فلسطین سرزمینی بدون ملت نبوده که یک ملت بدون سرزمین به نام بنی اسرائیل بخواهد آن را تملک کند !

    از لحاظ مدارک و اسناد تاریخی نه تنها صهیونیسم پیروز این محکمه نیست بلکه محکوم نیز می شود .

    و اما از جوانب دیگر نیز این مسئله را مورد بحث قرار می دهیم .

    گفتیم که یهودیان اینگونه طبق کتاب مقدس خود استدلال میکنند که خداوند ارض کنعان را به ابراهیم بخشید و به او گفت که این زمین را به تو و ذریه ی تو بخشیدم .[4]

    ما اگر این جمله از کتاب مقدس را با دید صحت بنگریم و آن را تایید کنیم . باز هم دلیل بر این نمیشود که آن زمین از برای بنی اسرائیل باشد .

    همانطور که میدانید حضرت ابراهیم دو فرزند داشت به نامهای اسماعیل و اسحاق ، یعقوب که ملقب به اسرائیل است و فرزندانش که بنی اسرائیل نامیده میشوند همگی از نسل اسحاق هستند .

    ولی اسماعیل نیز فرزند ابراهیم است . همین کتاب مقدس نیز به اینکه خداوند به اسماعیل و ذریه ی او برکت داده است نیز اعتراف کرده است [5]

    یهودیان مدعی هستند که همگی از نسل اسحاق هستند .

    اعراب هم مدعی هستند که از نسل اسماعیلند .

    حضرت اسماعیل نیز 12 فرزند داشت که بزرگترین آنها "نبط" نام داشته و نسل حضرت محمد (پیامبر عظیم الشان اسلام) نیز از "نبط" است .

    با این تفسیر  اگر خداوند بر ابراهیم وحی کرده که این زمین بر ذریه ی تو بخشیده شده . پس این سرزمین تنها از آن یهودیان نیست . بلکه همانقدر که بنی اسرائیل می تواند ادعای آن را بکند ، اعراب نیز همان مقدار داعیه ی تملک آن را میتوانند داشته باشند .

     

    سلیمان در یمن . و نه در اورشلیم 1

    تا آنجا گفته شد که حضرت سلیمان در قرن ۸ قبل از میلاد می زیسته (سال۷۴۵) .

    کشور سبأ نیز در ۸۰۰ سال پیش از میلاد شکل گرفت .

     بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی و همچنین همین کتاب مقدس حکومت بلقیس که در یمن بوده همزمان با حکومت حضرت سلیمان بود [6]

    با این حساب پس مشخص میشود که هر دو در قرن هشت قبل از میلاد می زیسته اند و این ادعای یهودیان مبنی بر اینکه معبد در دوره ی حضرت سلیمان و در قرن دهم پیش از میلاد ساخته شده است کذب است در حالی که آن حضرت در آن قرن اصلاً به دنیا هم نیامده بود !!! .

    پس تا اینجای کار اینکه هر دو در یک زمان میزیسته اند . و اما اینکه حضرت سلیمان در یمن زندگی می کرده و نه در اورشلیم !

    در قرآن اینچنین آمده که :«حضرت سلیمان در میان مرغان جستجوکرد و گفت چرا هدهد را نمیبینم آیا از غایبان است ؟ او را عذابی شدید می کنم و یا سرش را می برم . مگر آنکه برایم دلیلی روشن وموجه بیاورد ..(فمکث غیر بعید) پس دیری نپایید که( هد هد آمد و ) گفت  از چیزی آگاهی یافتم که تو نیافتی و برای تو از سبأ گزارشی درست آوردم .من آنجا زنی یافتم که بر آنها سلطنت می کرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت و..... . » [7]

    حتماً داستانش را شنیده اید من هم قصد تعریف داستان ندارم .

    حضرت سلیمان در میان مرغانش نگاه کرد ولی هد هد را ندید . مدت زیادی طول نکشید که هدهد آمد و گفت که ملکه ای دیدم و.....[8]

    خب اینکه میگوید مدت زیادی طول نکشید و مکث غیر بعید . یعنی اینکه فاصله ی قصر ملکه ی سبأ با محل حکومت سلیمان فاصله ی زیادی نداشته و در حد چند ده کیلومتر بوده . و نه اینکه از یمن تا اورشلیم که بیش از هزار کیلومتر است !

    دلیل دیگر اینکه باز هم در قرآن آمده که حضرت سلیمان نامه ای خطاب به بلقیس نوشت و آن نامه را به هدهد داد تا به نزد ملکه ی سبأ ببرد . و....[9]

    این درصورتیست که بردن نامه و انتظار برای آوردن نامه توسط هدهد زمان زیادی طول نکشیده است  و این هم در نزدیکی فاصله موکد است .

    دلیل دیگر اینکه در کتاب مقدس [10] پس از آنکه از دیدار بلقیس و رفتن او به نزد سلیمان می گوید ، ذکر می کند که :«ملکه ی سبأ برای سلیمان هدایای زیادی داد ، این هدایا عبارت بود از : چهارتن طلا - سنگ های گران قیمت - چوب صندل و...» .

    در ادامه نیز مینویسد که سلیمان به ملکه علاوه چیزهایی که وی میخواست ، هدایایی به ارزش همان هدایا به او داد سپس ملکه ی سبا و همراهانش به مملکت خود بازگشتند . و...

    از اینها ما باز می توانیم نتیجه بگیریم که فاصله ی مکانی آن دو کم بوده چرا که ۴تن طلا و مقادیر زیادی سنگ و چوب کم نیستند که بلقیس آنها را بخواهد در یک مسافت طولانی از یمن تا اورشلیم برای سلیمان ببرد و علاوه بر آن نیز سلیمان هم هدایایی بیش از آنچه بلقیس آورد به او بدهد و باز بلقیس آنها را از اورشلیم به یمن ببرد . هزاران کیلومتر این میان است و حرف از ده ها هزار کیلو سنگ و طلا و چوب.... . باز هم می توان نتیجه گرفت حضرت سلیمان در یمن بوده است .

    علاوه بر اینها باستان شناسان و تاریخ نگاران محقق دریافته اند که «قصر صرواح» که در یمن است همان قصر سلیمان بوده و «قصر قشیب» نیز که در یمن است قصر بلقیس بوده است و شواهد تاریخی و باستان شناسی این نظر را تایید می کند !

    علاوه بر اینها دلایل متقن دیگری نیز موجود است که در مطالب بعدی ذکرشان میکنیم .

     

    سلیمان در یمن و نه در اورشلیم 2

     

    در این مطلب پیرو مباحث قبلی می پردازیم به محل سکونت و حکمرانی حضرت سلیمان که بنا بر برخی نظرات ایشان در یمن بوده اند و نه در اورشلیم

    طی چند مطلب قبل دلایلی آوردیم . در این مطلب هم چند دلیلی دیگر می آوریم و به این بحث خاتمه می دهیم :

    وادی نمل                       

    خداوند در قرآن در باره ی حضرت سلیمان فرموده اند

    سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمدند و آنها به صف می رفتند تا به وادی مورچگان رسیدند مورچه ای گفت ، ای مورچگان به لانه ی خود بروید ..... [11]

    در اینجا به محلی که مورچگان در آن بودند ، وادی النمل گفته شده . این وادی نمل در حال حاضر نیز موجود است و در محلی به نام» مِخلاف خَولان رُداع «در یمن است .

    عین القِطر

    خداوند در سوره ی سبأ آیه ی 12 می فرماید: [12]و باد را مسخر کردیم بامدادان یک ماهه راه می رفت و شبانگاه یک ماه راه . و چشمه ی مس را برایشان جاری ساختیم

    قِطر یعنی مس و عین القطر نیز یعنی چشمه ی مس . و این چشمه ی مس به همین نام در یمن است . و اصلا چشمه ی مسی در اورشلیم وجود ندارد!!!

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله صاحبان اصلی فلسطین کیانند؟

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت