تحقیق مقاله بررسی رابطه شیوه‌ های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

تعداد صفحات: 103 فرمت فایل: word کد فایل: 3143
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله روانشناسی
قیمت قدیم:۱۳,۳۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۳۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله بررسی رابطه شیوه‌ های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

    چکیده:

    منظور از رشد اجتماعی، ساخت فرد در روابط اجتماعی است به طوریکه با افراد جامعه‌اش هماهنگ و سازگار باشد. وقتی فردی را اجتماعی می‌خوانند که نه تنها با دیگران است ،  بلکه با آنان همکاری می  کند. به بیان دیگر اجتماعی شدن به یادگیری گفته می‌شود که سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی را به دنبال داشته‌باشد. از عواملی که می‌تواند در رشد اجتماعی فرد مؤثر بوده، خانواده و شیوه‌های تربیتی فرزندان است و علاوه بر آن عامل هوش نیز می‌تواند با رشد اجتماعی در ارتباط باشد. هدف کلی این تحقیق بررسی ارتباط بین شیوه‌های فرزندپروری و عامل هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت  در دوره دبیرستان است . آزمودنیهای این پژوهش 400 دانش‌آموز دختر دوره دبیرستان ناحیه دو شهر رشت هستند که با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای به صورت تصادفی انتخاب گردیده‌اند. ابزار تحقیق شامل پرسشنامه رشد اجتماعی 27 سؤالی آلیس واتیزمن، پرسشنامه 30 سؤالی دایانا باوم ریند برای شیوه‌های فرزند پروری و تست ریون برای هوش می‌باشد. به منظور بررسی و آزمون فرضیات تحقیق و توصیف داده‌ها از روش‌های استنباطی تحلیل رگرسیون همزمان و روش ضریب همبستگی استفاده شده‌است. تحلیل نتایج نشان داد که بین متغیر شیوه تربیتی آزادمنش و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه معنادار وجود دارد و این ارتباط از نوع مثبت و مستقیم است.

     

     

     

     

    فصل اول

    کلیات

    مقدمه

    انسان موجودی اجتماعی است و امروز در دنیایی زندگی می‌کند که معروف به عصر اطلاعات و ارتباطات است.

     اگر تعامل و ارتباط او با افراد دیگر جامعه و نیز با جوامع دیگر به وجود نیاید قادر به ادامه زندگی نخواهد بود. بنابراین ایجاد این ارتباط برای انسان لازم و ضروری است ولی برای برقراری ارتباط صحیح نیاز به تبعیت از اصول شناخته‌شده و مورد قبول دارد تا رفتارها و اعمال خود را با آنها وفق دهد. (فتحی آذر، 1373)

    حال با توجه به اهمیت موضوع می‌توانیم بگوییم که رفتار اجتماعی پایه و اساس زندگی انسانی فرد را تشکیل می‌دهد و مهم‌تر آنکه رشد اجتماعی سبب اعتلای رشد عقلانی هم می‌شود و چنین باید گفت که انسان جز در جریان جامعه، ادامه زندگی برایش بسیار دشوار خواهد بود. فرد از طریق زندگی با افراد دیگر و آشنایی با آداب و رسوم جامعه است که می‌تواند نقش خود را در خانواده و جامعه ایفا نماید. لازمه زندگی جمعی، سازگاری با افراد، توافق داشتن با آنان و تا حدودی تلاش برای انجام انتظارات آنان است. (شریعتمداری، 1369)

    و اما منظور از رفتار اجتماعی آن است که فرد در موقعیت‌های مختلف و در برخورد با دیگران چه واکنش‌هایی را از خود نشان می‌دهد. آیا در برخورد با دیگران رفتاری سنجیده و محبت‌آمیز دارد یا اینکه برعکس مردم گریز و جامعه ستیز است؟ رفتار اجتماعی کودکان و نوجوانان ابتدا از رفتار اعضای خانواده و بعد از همسالان و دوستان شکل می‌گیرد. روابط اجتماعی، انعکاسی است از نگرش یا شیوه رفتار فرد نسبت به جامعه. در اینجا اگر رفتار فرد را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که او غالباً بر سود و زیان جامعه قدم بر می‌دارد و از طریق کنش‌های اجتماعیش در می‌یابیم که آیا با ملاکها و آداب و رسوم جامعه خود سازگاری دارد یا برعکس، همواره برای خود و جامعه مسأله آ‌فرین است و در اموری فعالیت دارد که از لحاظ اجتماعی مردود شناخته شده‌اند. (پارسا، 1368)

    از مواردی که روی رشد اجتماعی تأثیرگذار است، خانواده و شیوه‌های تربیتی آن است.

    روانشناسان و جامعه‌شناسان همه تأیید می‌کنند که خانواده یکی از مهمترین و اساسی‌ترین سازمان‌هایی است که به رشد اجتماعی کودک یاری می‌دهد. در خانواده است که کودک نخستین چشم‌انداز را از جهان پیرامون خود به دست می‌آورد و احساس وجود می‌کند، یعنی می‌آموزد. همچنین در خانواده است که به آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی، حدود اختیارات و مسئولیت‌ها پی می‌برد. (پارسا، 1371)

    تحلیل‌های نظری و تجربی هر دو توجه خود را در اساس به روابط کودک و والدین متمرکز کرده‌اند و برای امر تأثیرگذاری پدر و مادر بر کودک اهمیت و ارزش خاص قائل شده‌اند. (نوابی‌نژاد، 1375) 

    والدین برای تربیت فرزندان خود از سبکها و شیوه‌های فرزند‌پروری متفاوتی استفاده می‌کنند. که باوم ریند (1979) آن را به سه شیوه سهل‌گیر، دیکتاتوری و دموکراتیک تقسیم کرده‌است. که در مورد هر یک از این شیوه‌ها بحث خواهد شد. این تحقیق این مطلب را بررسی می‌کند که چگونه تربیتی می‌تواند، به رشد اجتماعی بیشتری در کودک بینجامد؟ و کدام شیوه تربیتی مؤثرتر است؟

    از دیگر مواردی که با رشد اجتماعی در ارتباط است، عامل هوش می‌باشد. چنین به‌نظر می‌رسد که بین عوامل مؤثر بر رشد و نمو کودک، عامل هوش بیشترین اهمیت را دارد. رشد و تکامل اجتماعی کودک با سایر مظاهر رشد و تکامل وی هماهنگ و کاملاً مربوط است. چنانچه اولین نشانه‌های رشد هوش کودک را در ارتباط او با افراد دیگر می‌توان مشاهده کرد (شعاری‌نژاد، 1373)

    در واقع می‌توان گفت که عامل هوش و رشد اجتماعی در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. در این تحقیق این مطلب، بررسی می‌شود که میزان رابطه هوش با رشد اجتماعی فرد چقدر می‌باشد؟ و به طور کلی، در این تحقیق رابطه شیوه‌های فرزندپروری و هوش با رشد اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و رابطه هر کدام از شیوه‌های فرزندپروری به همراه هوش با رشد اجتماعی بررسی می‌شود.

    بیان مسئله

    در میان جنبه‌های مختلف رشد انسان (جنبه‌های بدنی، عقلانی، عاطفی، اجتماعی) رشد اجتماعی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. فرایند رشد اجتماعی از دوران شیرخوراگی و به طور مستمر تا بزرگسالی ادامه دارد.

    منظور از رشد اجتماعی این است که فرد برای مشارکت مؤثر و فعال در اجتماعی که در آن زندگی می‌کند، آماده گردد، به طوری که همگام با مأنوس شدن با ارزش‌های اجتماعی و تقلیل مسئولیت‌های اجتماعی بتواند مورد پذیرش جامعه قرار گیرد. روانشناسان عوامل متعددی را در رشد و تکامل اجتماعی مؤثر می‌دانند که از مهمترین آنها می‌توان به خانواده، مدرسه، معلم همسالان و ... اشاره نمود. (اعزازی، شهلا، 1373)   

    کودک در ابتدای تولد قادر به نشان دادن تظاهرات اجتماعی نیست و رفتار اجتماعی مشخص نیز از وی ظاهر نمی‌شود، ولی به تدریج نشانه‌های رشد اجتماعی در او پیدا می‌شود که از روابط اجتماعی گسترده‌ای برخوردار است.

    لازم به ذکر می‌باشد که خانواده به عنوان یکی از اساسی‌ترین نهادهای اجتماعی و نخستین و مهمترین عامل اساسی در رشد اجتماعی فرد است. خانواده حداقل از دو نفر با توانایی‌های گوناگون و با نیازها و علایق مختلف و در یک کلام با شخصیت‌های گوناگون تشکیل شده‌است. تلفیق این توانایی‌ها، شیوه‌های گوناگون فرزند‌پروری را ایجاد می‌کند. (نوابی‌نژاد، 1373)

    والدین بر اساس الگوها و آرمان‌های فرهنگی خود کودکان را به شیوه‌های گوناگون پرورش می‌دهند. بین گروه‌های مختلف به تفاوت‌های چشمگیری در زمینه تربیتی فرزندان بر می‌خوریم. والدین برای تربیت فرزندان خود از سبک‌ها و شیوه‌های فرزند‌پروری متفاوتی استفاده می‌کنند(باوم ریند1، 1971)

    این تحقیق در پی آن است که رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری با رشد اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد و اینکه کدام شیوه تربیتی باعث رشد اجتماعی بیشتر  در فرد می‌شود؟

    علاوه بر آن رشد اجتماعی کودک با سایر جنبه‌های رشد(از جمله رشد هوش) کاملاً هماهنگ و مربوط است. چنانچه از تحقیقات دیگر از جمله تحقیق کولین1 (1979) نیز بر می‌آید، با پیشرفت رشد هوشی، رشد اجتماعی فرد پیشرفت می‌نماید. بدین صورت که بین مراحل هوشی افراد و رشد اجتماعی آنان رابطه وجود دارد. در واقع افراد با رسیدن به مرحله هوش صوری، به تکمیل کردن رشد اجتماعی خود مبادرت می‌ورزند. با توجه به آنکه نوجوانی مرحله یافتن هویت مستقل و حضور مستمر در فعالیت‌های اجتماعی می‌باشد و این امر مستلزم رشد تفکر صوری و برقراری روابط مطلوب اجتماعی با دیگران است بنابراین بایستی شرایطی فراهم کرد تا نوجوانان هر چه بیشتر و بهتر با مفاهیم انتزاعی و نحوه عملکرد مطلوب اجتماعی آشنا شوند.

    (کولین، به نقل از نیکوکار، 1377).

    این تحقیق علاوه بر موضوع قبل  در پی بررسی رابطه میان هوش با رشد اجتماعی فرد نیز می باشد . و به طور کلی در پی آن است که  رابطه هر یک از شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی را مورد بررسی قرار ‌دهد

    اهداف تحقیق

    هدف اصلی تحقیق بررسی رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت می‌باشد.

    اهداف جزئی

    1- بررسی رابطه بین شیوه‌های فرزند‌پروری با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

    2- بررسی رابطه هوش و رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

    3- بررسی رابطه شیوه تربیتی دموکراتیک و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت

    4- بررسی رابطه شیوه تربیتی سهل‌گیر و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت

    5- بررسی رابطه شیوه تربیتی دیکتاتوری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دختر شهر رشت

    اهمیت و ضرورت تحقیق

    انسان دارای ابعاد گوناگونی است. یکی از ابعاد وجودی انسان که نیازمند رشد و شکوفایی می‌باشد، بعد اجتماعی است. بعد اجتماعی رشد فرد پایه و اساس زندگی انسانی را تشکیل می دهد. انسان به معنی دقیق حیوانی فرهنگی است و جنبه عقلانی حیات وی در زمینه اجتماعی رشد می‌کند. ادامه زندگی انسان جز در جامعه جریان پیدا نمی‌کند، مگر فرد با دیگران به سر برد، با آنها سخن بگوید و مقاصد خویش را به ایشان بفهماند و از افکار  و نظریات آنها آگاه شود، با آداب و رسوم جامعه آشنا شود و نقش خود را در جامعه و خانواده اجرا نماید و لازمه زندگی جمعی سازگاری با افراد، توافق با ایشان و تا حدی کوشش برای انجام انتظارات آنهاست. (شریعتمداری، 1369)

    چنانچه می‌دانیم خانواده‌ها در زمینه اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و مانند اینها با هم متفاوتند.

    شکل خانواده‌ها، طرز ارتباط اعضاء  هر خانواده با یکدیگر و جامعه‌ای که خانواده در آن بسر می‌برد، در تمام موارد یکسان نیست. بنابراین تأثیر خانواده‌ها در رفتار افراد مختلف است. در یک خانواده شکل و طرز ارتباط اعضاء خانواده طوری است که محیط خانواده را برای تأمین احتیاجات اساسی کودکان چه در زمینه بدنی و چه روانی مساعد می‌سازد. رفتار کودکی که در این خانواده پرورش می‌یابد با رفتار کودکی که محیط خانواده وی مانع تأمین احتیاجات اساسی اوست کاملاً متفاوت است. خانواده در تمایلات بچه‌ها، افکار و عقاید آنها و طرز برخورد ایشان با دیگران تأثیرگذار است.

    (شریعتمداری، 1363)

    هر خانواده‌ای شیوه تربیتی خاص خود را دارد و هر کدام از این شیوه‌ها می‌تواند تأثیر خاصی روی کودک بگذارد. حال باید بررسی کرد که کدام شیوه تربیتی می‌تواند بر افکار و عقاید و طرز برخورد فرد با دیگران تأثیر بیشتری داشته‌باشد و سبب رشد اجتماعی بیشتری در فرد گردد.

    علاوه بر آن به نظر می‌آید عوامل دیگر از جمله عامل هوش نیز با رشد اجتماعی در ارتباط باشد. بنا به تحقیقات کولین (1979) نشانگر این واقعیت است که هر چه افراد بزرگتر می‌شوند و از لحاظ هوش رشد بیشتری می‌یابند رشد اجتماعی آنان نیز بیشتر می‌شود. و هر چه که فرد به مرحله صوری یا انتزاعی رشد هوشی نزدیکتر می‌شود، رشد اجتماعی او بیشتر می‌شود.

    (کولین، به نقل از نیکوکار، 1377)

    بنابراین برای اینکه فرد رشد هوشی بیشتری پیدا کند، این امر مستلزم رشد تفکر صوری و برقراری روابط مطلوب اجتماعی با دیگران است. و این تحقیق در پی بررسی رابطه هوش با رشد اجتماعی می‌باشد. و به طور کلی به دنبال بررسی رابطه شیوه‌های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی است.

    نتایج این تحقیق می‌تواند به والدین این آگاهی را بدهد که کدام شیوه‌های تربیتی را که مناسب‌تر است برگزینند و این نتایج می‌تواند راهنمایی برای اولیا و مربیان باشد تا در انتخاب شیوه تربیتی به خطا نروند و بهترین شیوه را به کار گیرند تا باعث رشد اجتماعی بیشتر در کودکان شود. علاوه بر آن دستاوردهای پژوهش میزان رابطه هوش و رشد اجتماعی را مشخص می‌سازد و اولیا و مربیان به دنبال راه‌هایی برای رشد سریعتر هوش خواهند بود تا منجر به رشد اجتماعی بیشتر در کودک گردد.

    فرضیه‌های پژوهش

    1- بین شیوه‌های فرزند‌پروری با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

    2- بین هوش و رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

    3- بین شیوه تربیتی دموکراتیک و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

    4- بین شیوه تربیتی سهل‌گیر و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

    5- بین شیوه تربیتی دیکتاتوری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

    تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها

    تعریف نظری رشد اجتماعی : رشد اجتماعی تعیین کننده میزان سازگاری و موفقیت فرد در تعامل با گروه‌های گوناگون و سبب محبوبیت و مقبولیت اوست. آن کسی از رشد اجتماعی برخوردار است که مستقل باشد و مسئولیت اعمال خود را بپذیرد و برای دیگران ارزش قائل شود و به فعالیت‌های گروهی علاقمند باشد و خود را بی‌نیاز از راهنمایی افراد آگاه نداند. (شفیع‌آبادی، 1373) 

    تعریف عملیاتی رشد اجتماعی : رشد اجتماعی در این تحقیق، رتبه‌ای است که دانش‌آموز از سؤالات 1 تا 27 پرسشنامه مربوط به رشد اجتماعی کسب می‌نمایند.

    تعریف نظری فرزند‌پروری : منظور نحوه ارتباط و طرز برخورد والدین نسبت به فرزندان و احساسات و علاقه آنها به یکدیگر و چگونگی دخالت یا عدم دخالت آنها در کارهای مهم و همکاری با آنهاست. (شریعتمداری، 1363)

    شیوه‌ های تربیتی بنا بر پژوهش دایانا باوم ریند 1989 – 1980 به سه الگوی معتبر تقسیم می‌شوند :

    1- شیوه استبدادی : این والدین در حالی که از رفتار بی‌تفاوت و سرد برخورد دارند، برای اطلاعات بی‌چون و چرا ارزش قائلند و از کودک انتظار مسئولیت دارند. والدین دیکتاتور ممکن است بگویند «سؤال نکن»، «فقط کاری که گفتم انجام بده» کودکان والدین مستبد به سادگی مضطرب می‌شوند. نوسان خلقی و پرخاشگری و افسردگی نشان می‌دهند و معمولاً مهارت‌های ارتباطی ضعیفی دارند. (هافمن و همکاران، 1999)

    2- شیوه سهل‌‌گیرانه : والدین آزاد را می‌توان به دو طبقه تقسیم کرد :

    الف) والدین سهل‌گیرانه بی‌تفاوت که محدودیتی را اعمال نمی‌کنند. بی‌توجه و بی‌علاقه هستند و هیچ‌گونه فعالیت هیجانی ندارند.

    ب) والدین سهل‌گیرانه نازپرور که تا اندازه زیادی پیچیده هستند ولی انتظارات اندکی از کودکان دارند و کنترل ناچیزی را روی فرزندان اعمال می‌کنند.

    3- شیوه دموکراتیک : این والدین نسبت به کودکان خود نگران و حساس هستند، ولی آنها همچنین علاوه بر این افزایش مسئولیت را تشویق می‌کنند و محدودیت‌های قاطعی را تدارک می‌بینند و آنها را اعمال می‌کنند.

     

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله بررسی رابطه شیوه‌ های فرزند‌پروری و هوش با رشد اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستانی دختر شهر رشت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت