تحقیق مقاله زندگی نامه پیامبر اکرم (ص)

تعداد صفحات: 37 فرمت فایل: word کد فایل: 2827
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله زندگینامه مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۶,۷۰۰ تومان
قیمت: ۴,۶۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله زندگی نامه پیامبر اکرم (ص)

    بیش ازهزاروچهارصد سال پیش در روز 17ربیع الاول برابر اوریل 570 میلادی کودکی در شهر مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فرو بست و به دیدار کودکش محمد نایل شد .زن عبدالله مادر محمد آمنه دختر وهب بن عبدمناف بود. برابر رسم خانواده های بزرگ مکه   آمنه  پسر عزیزش  محمد را به
    دایه ای به نام حلیمه سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگیهای شهر پرورش  یابد . محمد بعد از اینکه  به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید . دو سال بعد که آمنه برای دیدار پدر و مادر وآرامگاه شوهرش عبدالله به مدینه رفت فرزند دلبندش را نیز همراه برد پس از یکماه آمنه با کودکش به مکه برگشت اما در بین راه در محلی به نام ابواء جان به جان آفرین تسلیم کرد و محمد در سن شش سالگی از پدر و مادر هر دو یتیم شد و رنج یتیمی در روح و جان لطیفش دوچندان اثر کرد. سپس زنی به نام (ام ایمن) این کودک یتیم این نوگل باغ زندگی را همراه خود به مکه برد. این خواست خدا بود که این کودک درآغاز زندگی از پدر و مادر جدا شود تا رنجهای تلخ و جانکاه زندگی را در سرآغاز زندگی بچشد و در بوته آزمایش قرارگیرد درآینده رنجهای انسانیت را بواقع لمس کند و حال محرومان را نیز دریابد از آن زمان در دامان پدربزرگش عبدالمطلب پرورش یافت. عبدالمطلب نسبت به نوه ی والاتبار و بزرگ منش خود که آثار بزرگی درپیشانی  تابناکش ظاهر بود مهربانی عمیقی نشان میداد دوسال بعد براثر درگذشت عبدالمطلب محمد از سرپرستی پدربزرگ نیز محروم شد . نگرانی عبدلمطلب درواپسین دم زندگی به خاطر فرزندزاده ی عزیزش محمد بود. به ناچار محمد در سن هشت سالگی به خانه ی عموی خویش ابوطالب رفت و تحت سرپرستی عمویش قرارگرفت. ابوطالب پدرعلی بود.آرامش و وقار سیمای متفکر محمد از زمان نوجوانی در بین همسن و سالهایش کاملا مشخص بود به قدری ابوطالب او را دوست داشت که همیشه می خواست با اوباشد و دست نوازش برسرورویش کشد و نگذارد درد یتیمی او را آزار دهد. در سن دوازده سالگی بود که عمویش ابوطالب او را همراهش به سفری تجارتی که ان زمان در حجاز معمول بود به شام برد . در همین سفر در محلی به نام بصری که از نواحی شام بود ابوطالب به راهبی مسیحی که نام وی بحیرا بود برخورد کرد . بحیرا هنگام ملاقات محمد کودک ده یا دوازده ساله از روی
    نشانه هایی  که در کتابهای مقدس خوانده بود با اطمینان که این کودک همان پیغمبر آخرالزمان است. محمد دوران جوانی ونوجوانی را گذراند. در این دوران که برای افراد عادی سن ستیزه جویی وآلودگی به شهوت و هوسهای زودگذر است برای محمد جوان سنی بود همراه با پاکی راستی وامانت بی مانند بود. صدق لهجه ی راستی کردار و ملایمت و صبر و حوصله در تمام حرکاتش ظاهر و آشکار بود .از آلودگیهای محیط آلوده ی مکه  برکنار و دامنش از ناپاکی بت پرستی پاک و پاکیزه بود به حدی که موجب شگفتی همگان شده بود آن اندازه مورد اعتمادبود که به «محمد امین» مشهورگردید .

     

    ازدواج محمد (ص)

     

    وقتی امانت و درستی محمد (ص)  زبانزد همگان شد زن ثروتمندی ازمردم مکه به نام خدیجه دختر خویلد که پیش ازآن دوبار دیگر هم ازدواج کرده بود و ثروت زیاد وعفت و تقوایی بی نظیر داشت خواست که محمد(ص) را برای تجارت به شام بفرستد واز سود بازرگانی خود سهمی به محمد(ص) بدهد . محمد(ص) این پیشنهاد را پذیرفت. خدیجه (میسره) غلام خود را همراه محمد(ص) فرستاد وقتی میسره  و محمد(ص) از سفر شام برگشتند میسره گزارش سفر را جز به جز به خدیجه  داد و از امانت و درستی محمد(ص) حکایتها گفت. خدیجه شیفته امانت و درستی محمد شد چندی بعد خواستار ازدواج با محمد گردید. محمد(ص) نیز این پیشنهاد را قبول کرد . در این موقع خدیجه چهل ساله بود و محمد(ص) بیست وپنج سال داشت. خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار محمد(ص) گذاشت و غلامانش را نیز بدو بخشید. محمد(ص) بیدرنگ غلامانش را ازاد کرد و این اولین گام  پیامبر در مبارزه با بردگی بود. محمد(ص) میخواست در عمل نشان دهد که می توان ساده و دور از هوسهای زودگذر و بدون غلام و کنیز زندگی کرد . خدیجه همسر عزیزو باوفایش نیز می دانست که  هر وقت محمد(ص) در خانه نیست در غار حرا بسر میبرد. غار حرا در شمال مکه در بالای کوهی قراردارد که هم اکنون نیز مشتاقان به آنجا میروند و خاکش را توتیای چشم میکنند . این نقطه دور از غوغای شهر و بت پرستی و آلودگیها جایی است که شاهد راز و نیازهای محمد(ص) بوده است به خصوص درماه رمضان که تمام ماه را محمد در آنجا بسر می برد. این تخته سنگهای سیاه  و این غار شاهد نزول وحی و تابندگی انوار الهی  بر قلب  پاک عزیز قریش بوده است . این همان کوه  جبل  النور است که هنوز هم نورافشانی می کند.

     

    آغاز بعثت

     

    محمد امین(ص) قبل ازشب 27 رجب درغار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز به آفریننده ی جهان پرداخت و در عالم خواب رویاهایی می دید راستین و برابر عالم واقع. روح بزرگش برای پذیرش وی کم کم آماده می شد . در آن شب بزرگ جبرئیل فرشته ی وحی مامور شد ایاتی ازقران را بر محمد بخواند و او را به مقام پیامبری مفتخر سازد. سن محمد در این هنگام چهل سال بود. درسکوت و تنهایی و توجه خواست به خالق یگانه ی جهان جبرئیل ازمحمد(ص) خواست این آیات را بخواند.

    اقرا باسم ربک الذی خلق . خلق الانسان من علق . اقرا و ربک الاکرم الذی علم بالقلم . علم الانسان مالم یعلم . یعنی بخوان به نام پروردگارت که آفرید. او انسان را از خون بسته افرید . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است . خدایی که نوشتن با قلم را به بندگان آموخت . به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست . محمد(ص) امی و درس ناخوانده بود گفت من توانایی خواندن ندارم. فرشته او را سخت فشرد و از اوخواست که لوحرا بخواند. اما همان جواب را شنید در دفعه سوم محمد(ص) احساس کرد که می تواند لوحی را که دردست جبرئیل است بخواند. این آیات سرآغاز ماموریت بسیار توانفرسا و مشکلش بود. جبرئیل ماموریت خود را انجام داد و محمد(ص) نیز از کوه حرام پایین آمد و به سوی
    خانه ی خدیجه رفت. سرگذشت خود را برای همسر مهربانش بازگفت. خدیجه دانست که ماموریت بزرگ محمد آغاز شده. او را دلداری و دلگرمی داد و گفت بدون شک خدای مهربان برتو بد روا نمی دارد زیرا تو نسبت به خانواده و بستگانت مهربان هستی  و به بینوایان کمک  میکنی و ستمدیدگان را یاری می نمایی . سپس محمد(ص) گفت مرا بپوشان خدیجه او را پوشاند . محمد(ص) اندکی به خواب رفت . خدیجه نزد  ورقه بن نوفل  
    عموزاده اش که از دانایان عرب بود رفت و سرگذشت محمد(ص) را به او گفت . ورقه در جواب دختر عموی خود چنین گفت آنچه برای محمد(ص) پیش آمده است آغاز پیغمبری است و ناموس بزرگ ولایت بر او فرود می آید. خدیجه  با دلگرمی به خانه برگشت.

     

    نخستین مسلمانان

     

    پیامبر(ص) دعوت به اسلام را ازخانه اش آغاز کرد . ابتدا همسرش خدیجه و پسر عمویش علی(ع) به او ایمان آوردند . سپس کسان دیگر نیز به محمد(ص) و دین اسلام گرویدند . دعوتهای نخست بسیار مخفیانه بود . محمد(ص) و چند نفر از یاران خود دور از چشم مردم درگوشه و کنار نماز میخواندند . روزی  سعد بن ابی وقاص  با تنی از مسلمانان در دره ای خارج ازمکه نمازمی خواند. عده ای از بت پرستان آنها را دیدند که دربرابر خالق بزرگ خود خضوع می کنند . آنان را مسخره کردند و قصد آزار آنها را داشتند . اما مسلمانان درصدد دفاع برآمدند. بدین جهت پیامبر(ص) مامور شد که دعوت خویش را آشکار نماید برای این مقصود قرار شد از خویشان و نزدیکان  خود آغاز نماید و این نیز دستور الهی  بود و انذرعشیرتک الاقربین  نزدیکانت  را بیم ده . وقتی این دستور آمد پیامبر(ص) به علی سنش از15 سال تجاوز نمیکرد دستور داد تا غذایی فراهم کند و خاندان عبدالمطلب را دعوت نماید تا دعوت خود را رسول مکرم (ص) به آنها ابلاغ فرمای در این مجلس حمزه و ابوطالب و ابولهب و افرادی نزدیک یا کمی بیشتر از 40 نفر حاضر شدند . اما ابولهب که دلش از کینه و حسد پر بود با سخنان یاوه و مسخره انگیز خود جلسه را به هم زد. پیامبر(ص) مصلحت دید که این دعوت فردا تکرار شود . وقتی حاضران غذا خوردند و سیر شدند پیامبراکرم(ص) سخنان خود را با نام خدا و ستایش او و اقرار به یگانگی اش چنین آغاز کرد : به راستی هیچ راهنمای جمعیتی به کسان خود دروغ نمی گویند. به خدایی که  جز او خدایی نیست من فرستاده ی او به سوی شما وهمه ی جهانیان هستم .ای خویشان من شما چنان که به خواب میروید می میرد و چنان  که  بیدارمی گردید در قیامت زنده میشوید شما نتیحه ی کردار و اعمال خود را می بینید . عاقبت حضرت علی(ع) که جوانی 15 ساله بود برخاست و گفت ای پیامبر خدا من آماده ی پشتیبانی از شما هستم . سپس پیامبر(ص) رو به خویشان کرد و گفت : این جوان علی برادر و جانشین من است میان شما.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله زندگی نامه پیامبر اکرم (ص)

    فهرست:

    «« زندگی نامه پیامبر اکرم (ص) »»……………………………………………………………….1

    ازدواج محمد (ص)……………………………………………………………………………..3

    آغازبعثت………………………………………………………………………………………4

    نخستین مسلمانان……………………………………………………………………………….5

    آزارمخالفان……………...…………….………………………………………………………7

    مهاجرت به حبشه………………………………….…………………………………………….7

    هجرت به مدینه……………………………………….………………………………………...8

    نخستین گام…………………………………………………………………………………….9

    عترت یا اهل بیت………………………………………………………………………………..9

    جنگ بدر……………………………………………………………………………………..11

    جنگ احد……………………………………………………………………………………..14

    جنگ خندق،…………………………………………………………………………………..16

    جنگ احزاب آخرین تلاش دشمن………………………………………………………………..16

    تشکل شرک و کفر در نابودى اسلام………………………………………………………………17

    آگاهى پیامبر (ص) از حرکت دشمن و حفر خندق…………………………………………………20

    جنگ خیبر…………………………………………………………………………………….22

    قلعه‏هاى خیبر…………………………………………………………………………………24

    تسلیم یهود خیبر……………………………………………………………………………….30

    مصالحه یهود فدک……………………………………………………………………………..31

    صفیه دختر حیى بن اخطب……………………………………………………………………...32

    داستان گوشت مسموم گوسفند…………………………………………………………………..32

    مراجعت از خیبر……………………………………………………………………………….34

    منابع:………………………………………………………………………………………...35

    .

    منبع:

    دایره المعارف تشیع،‌ ج 1؛ دایره العارف الشیعه العامه، ‌ج 2؛ المغازی، ‌ج 1؛ سیره ابن هشام،‌ ج 3

    المغازی، ‌ج 1؛ سیره ابن هشام، ج؛ معجم البلدان، ج 1؛ تاریخ طبری، ‌ج 2

    احقاق الحق،ج 8،

    کتاب الصواعق المحرقه، (چاپ قاهره)،

    کتاب کفایه الموحدین، 

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت