تحقیق مقاله ادبیات

تعداد صفحات: 129 فرمت فایل: word کد فایل: 1549
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تحقیق مقاله ادبیات فارسی
قیمت قدیم:۱۵,۹۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۹۰۰ تومان
دانلود مقاله
کلمات کلیدی: ادبیات - شاهنامه
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله ادبیات

    فصل اوّل

                                دانای توس

          حکیم ابوالقاسم فردوسی از ستارگان درخشان ادب و فرهنگ ایران است که با آفرینش اثر هنری خویش « شاهنامه » در میان مردم  ، شهرتی جهانی یافت . وی در سال 329 یا 330 ه . ق  در قریه ی « پاژ » از ناحیه ی تابران توس پا به جهان هستی نهاد و در سال های 411 تا 416  ه. ق چشم از جهان فرو بست و  متجاوز از هشتاد سال عمر کرد .

          فردوسی متعلّق به طبقه ی دهقانان بود. دهقانان طبقه ای از مالکان حدّفاصل میان طبقه ی کشاورزان و اشراف درجه ی اوّل بوده  و صاحب مقام و امتیاز اجتماعی خاصّی بودند .

        زندگانی این دسته در کاخ هایی که در زادگاه خود داشتند می گذشت و تا حدود حمله ی مغول به تدریج بر اثر فتنه ها و آشوب ها و تضییقات گوناگون از بین رفتند . اینان در حفظ نژاد و نسب و تاریخ و رعایت آداب و رسوم ملّی ، تعصّب و سختگیری خاص می کردند .[1]

        ظاهراُ بین سی و پنج تا چهل سال بیشتر نداشت که دقیقی شاعرحماسه پرداز و هم ولایتی او که نظم روایات ملّی ایران را چند سال پیش آغاز کرده بود ، در سنّ جوانی به دست غلامش کشته شد . طبع خداداد و قریحه ی خلّاق و گشاده زبانی و وسعت اطلّاع فردوسی ، آرزوی به نظم درآوردن شاهنامه را پیوسته در وی تقویت می کرد و او را به تکاپو در جهت نظم داستان های شاهنامه برمی انگیخت . وی از روی خداینامه ی منثور که دربرگیرنده ی تاریخ شاهان قدیم ایران بود و به امر ابومنصور محمد بن عبدالرّزاق توسی فراهم آمده بود ، سرودن شاهنامه را آغاز کرده ، با دقّت و امانتداری بسیار آن داستان های منثور را به نظم در می آورد و هرگاه فرصتی می یافت به بیان اندیشه های خود در زمینه های مختلفی چون پندو اندرز، ستایش خرد و خردمندی و راستی و نیکی نیز می پرداخت .

         پس از سرودن بیش از دو ثلث کتاب ، محمود غزنوی به جای پدر نشست . فردوسی که بر اثر مرور زمان و خشکسالی های پیاپی املاک خود را از دست داده بود ، در اواخر عمر بر اثر تنگدستی یا به دلیل بقای کتاب خود به این اندیشه افتاد که شاهنامه را به نام محمود کند امّا نظر بر این که شاهنامه اثری ایرانی محسوب می شد و به کام ترکان تلخ می آمد و فردوسی شیعه مذهب و محمود سنّی بود و نیز به سبب شعر ناشناسی محمود و حسد حاسدان ، این کتاب مقبول طبع سلطان غزنه واقع نشد و قدر کار بزرگ استاد توس را ندانست . از این رو سال های آخر عمر را در تنگدستی گذراند و سرانجام در سال 411 ه .ق هجری درگذشت .    

    فردوسی در آغاز داستان بیژن و منیژه که آن را در روزگار جوانی سروده ، از « یکی مهربان » که در سرای خود داشته و « راوی این داستان از دفتر باستان » بوده ، سخن می گوید که برخی برآنند وی همسر شاعر بوده است :

                شبی چون شبه روی شسته به قیر        نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر     (5/6)

                نبد هیچ پیدا نشیب از فراز        دلم تنگ شد زان درنگ دراز

                بدان تنگی اندر بجستم ز جای        یکی مهربان بودم اندر سرای

                خروشیدم و خواستم ز و چراغ         برفت آن بت مهربانم ز باغ

                مرا گفت شمعت چباید همی         شب تیره خوابت بیاید همی     (5/7)

     «حکیم نامور توس ، مدّت سرودن شاهنامه را سی و پنج سال ذکر می کند :

        سی و پنج سال ازسرای سپنج         بسی  رنج  بردم  بامید گنج

        چو بر باد دادند رنج  مرا          نبد حاصلی سی و پنج مرا   

                                                                                 (9/381- 382حاشیه)        

    نیز بر اساس نسخه هایی از شاهنامه مدّت به نظم درآوردن شاهنامه سی سال ذکر شده است :

        بسی رنج بردم درین سال سی       عجم زنده کردم بدین پارسی[2]»

         فردوسی شاعری است یکتاپرست و یزدان شناس و شیعی مذهب که خود بارها در شاهنامه به این اعتقاد خویش افتخار می کند و در مقدّمه ی کتاب پس از ستایش پیامبر اسلام ، دلبستگی و شیفتگی خویش را به خاندان پیامبر آشکار می کند : 

        بگفتار پیغمبرت راه جوی      دل از تیرگیها بدین آب شوی

        گواهی دهم کاین سخنها ز اوست      توگویی دوگوشم پر آواز اوست

        که  من شهر علمم علیّم در است      درست این سخن قول پیغمبراست

         منم بنده ی اهل بیت نبی      ستاینده ی  خاک پای وصی[3]

        مزار وی در توس و به قولی در دروازه ی باغ شخصی اوست که آرامگاه کنونی استاد تقریباً در همین حدود ساخته شده است .

        شاهنامه

     

           بدون تردید هیچ یک از آثار منظوم جهان را نمی توان یافت که همانند شاهنامه در اعماق روح و جان ملّتی اثری جاودانه گذاشته باشد . هیچ ایرانی نیست که این اثر شگرف را به دقّت خوانده و انگشت تحیّر به دندان نگزیده و از صمیم قلب ، بر روان فردوسی درود نفرستاده  باشد.

          « شاهنامه که یک حماسۀ ایرانی است درحدود شصت هزار بیت دارد و گویندۀ آن ،  فردوسی ، که مسلّط بر تاریخ حماسۀ ملی ایران و خود چکیده و نمایندۀ جامع آن می باشد باید به نام پدر ادبیّات ایران ستوده شود[4] .»

         شاهنامه یا نامه ی شهریاران ، به ظاهر تاریخ ایران است که از کیومرث ، نخستین شاه ، تا یزدگرد شهریار ،  بازپسین  شاه  ساسانی را در بر می گیرد ،  امّا در حقیقت  داستان ها  و  افسانه های ملّی و  به  عبارت بهتر اسطوره و داستان و تاریخ است . مجموعه ی منسجمی از اساطیر باستانی و روایات تاریخ سنّتی و داستان های پهلوانی است که سرگذشت اقوام ایرانی را در چهارچوب آرمان ملّی منعکس می سازد و شهریاران و پهلوانان نماینده ی شخصّیت انسان ایرانی و ایستادگی و نبرد غم و شادی او و نیک بختی و تیره روزی او به شمار می رود .

       « شاهنامه حماسۀ داد و قانون است . حماسۀ مقاومت بی تزلّزل در مقابل هر چه اهریمنی است . حس غروری که درشاهنامه هست همان اندازه که به پیروزی های مادّی تکیه دارد به پیروزی های معنوی هم پیوسته است و برای همیشه زنده خواهد ماند [5].»

          شاهنامه دستآورد کوشش و جوشش فردوسی در سرتاسر زندگی است . اندیشه ، هنر ، ادراک ، میهن پرستی ، آزادگی عامل پیدایش شاهنامه شده است ، اثری که سرشار از روح و زندگی است و بازتاب شرافتمندی و سربلندی ملّتی بزرگ . مقام شعری و هنری شاهنامه به قدری بلند است که اگر از جامه ی زبان فارسی عاری و به زبان  دیگری ترجمه  شود ، باز کتابی بزرگ و دارای مقام هنری بلند خواهد بود .

         « شاهنامه مجموعه ی سروده هایی است که در آن تصاویری از : صلح ، رزم ، بزم ، طبیعت و جنبه های گوناگون زندگی به چشم می خورد  .  فردوسی به جهت دست داشتن برگستره ی پهناوری از واژگان ، نمایش حالت ها  و لحظه ها را آن چنان ساده و روان بیان می دارد که گویی انسان در جریان حوادث ، حضوری پویا و مستمر دارد . او به وصف هایش جان  می بخشد و با این که بیشتر تصاویر او از دیدگاه حماسی نقش پذیرفته و با اساطیر آمیخته اند ، با زندگی واقعی پیوندی تنگاتنگ و جدانشدنی دارند [6].»

     

      

        

     

    فصل دوّم

                                

                                      علوم بلاغی

     

    فصاحت و بلاغت

           فصاحت: در فرهنگ ها همه جا کلمه ی فصاحت معنای روشن و آشکار را می دهد و در عربی الفصاحه به معنی  الظهور و البیان است .

    در میان اعراب معمول است که هر گاه کودکی واضح و بدون لکنت زبان سخن گوید ، می گویند: افصح الصبی (یعنی آن کودک به روشنی سخن گفت) .

    در قرآن کریم در داستان حضرت موسی آمده است که موسی در مناجات خود با خدا چنین می گفت : « واخی هارون هو افصح منی لساناً فارسله معی »[7]یعنی : برادرم هارون از من گشاده زبان تر است ، او را با من بفرست.

    اساس فصاحت این است که سخن شیرین و روان و نزدیک به فهم بوده و برگوش شنونده خوشایند و دلپسند باشد تا بدین وسیله منظور گوینده در روح شنونده راه یافته ، در آن جایگزین گردد . زیرا معانی را از راه لفظ و سخن می توان بر ذهن مخاطب نشاند و هر قدر لفظ جذّاب تر و خوش آهنگ تر باشد ، بهتر توجه شنونده را به خود جلب می نماید.

    فصاحت به معنی گشاده زبانی و چرب زبانی نیز هست . فردوسی می گوید :

    جوانی بیامد گشاده زبان            سخن گفتن خوب و طبع روان        ( 1 / 22 )

    بلاغت : لفظ بلاغت به معنای رسائی و به کمال و غایت چیزی رسیدن می باشد .

    « شمس قیس رازی » در تعریف بلاغت می گوید : « بلاغت آن است که آنچه در ضمیر است به لفظی اندک ، بی آن که به تمام معنی اخلالی راه یابد ، بیان کند و در آنچه به بسط سخن احتیاج افتد ، از قدر حاجت در نگذرد و به حدّ ملال نرساند عبدالقاهرجرجانی اصل در بلاغت را ، احساس درونی و باطنی می داند که بیشتر جنبه ی معنوی دارد.[8]»

    « ابن اثیر» در کتاب « المثل السائر » می گوید : « بلاغت در لغت به معنای وصول و انتهاست و نیز می گوید : کلام را بلیغ گویند ، زیرا که به اوصاف لفظی و معنوی رسیده است و بلاغت را شامل الفاظ و معانی می داند و معتقد است بلاغت در لفظ و معناست به شرط ترکیب و بر یک لفظ به تنهایی ، اطلاق اسم بلاغت نمی توان کرد ، در صورتی که اطلاق فصاحت ، بر یک کلمه ، بدون اشکال است.[9]»

    « ابن سنان خفاجی » معتقد است که « فصاحت خاص الفاظ و بلاغت در الفاظ و معانی مشترک است[10]» . شاید وی نخستین کسی باشد که به این تفاوت اشاره کرده است .

    اکثر ادبا بلاغت را به این معنی تعریف کرده اند که معانی بسیاری را در لفظ اندک جای دهند امّا مرحوم « جلال الدین همایی » در کتاب « معانی و بیان » می گوید :  « در بلاغت این شرط لازم نیست که حتماً کلمات قصار گفته باشند . البتّه معانی بسیار رادر لفظ کم جا دادن ، کمال بلاغت است و لیکن حد بلاغت نیست . بلاغت این است که جامۀ  لفظ بر اندام مقصود زیبنده و رسا باشد نه کوتاه و بلند ، یعنی مقصود را در کمترین و زیباترین الفاظ بیان کند . گوینده ای که بتواند معانی بسیار را در کوتاهترین الفاظ ادا کند هنری مافوق بلاغت به خرج داده است.[11]»

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله ادبیات

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    * قرآن کریم .

    آموزگار ، ژاله : تاریخ اساطیری ایران ، چاپ دوّم ، سمت ، تهران ، 1376 .     

    ابن معتز ، عبدالله : البدیع ، با مقدمه و تعلیق کراتشقوفسکی بغداد،1389/1979 .

    ابن ندیم ، محمد بن اسحاق : الفهرست ، مطبه ی رحمانیه ، قاهره ، 1348 ق .

    ابی الفتح ضیاءالدین نصر الله محمد بن عبدالکریم ، ابن اثیر :  المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر ، تحقیق از محمد محیی الدین عبدالحمید ، چاپ مصر ،  1358 ق ، 1939 م .

    ابو محمد عبد الله بن محمد بن سعید بن سنان خفاجی : سرّ الفصاحه ، تحقیق از عبدالمتعال الصعیدی ، چاپ مصر ، 1389 ه – 1969 م.

    ابواحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه : الشعر و الشعرا ، چاپ دارالثقافه ، بیروت ، 1964 م .

     ..........................................: مقدّمه الشّعر و الشعرا ، ترجمۀ آ . آذرنوش ، چاپ اوّل ، انتشارات امیر کبیر ، تهران ، 1364 .

    8. باقلانی ،  ابی بکرمحمد بن طیب : اعجاز القرآن ، تحقیق السید احمد صقر ، دارالمعارف مصر. 

    .براهنی ، رضا :  طلا در مس ( در شعر و شاعری )  ، چاپ اوّل ، انتشارات فردوسی ، تهران ، 1371 .

     

    10برومند ، پوراندخت : فرهنگ آرایه های ادبی ( بیان ) در شاهنامۀ فردوسی ، چاپ اوّل ، نشر دیگر ، 1380 .

    11بهار ، مرداد : پژوهشی در اساطیر ایران ، نشر آگاه ، تهران ، 1376 .

    12تجلیل، جلیل: معانی و بیان ، چاپ سوّم ، مرکز نشر دانشگاهی ، 1365 .

    13......................: نقش بند سخن ، چاپ اوّل ، نشر اشراقیه ، تهران ، 1368 .

    14ثروتیان ، بهروز :  بیان در شعر فارسی ، چاپ اوّل ، انتشارات برگ ، نهران 1369 .     

    15جاحظ ، ابی عثمان عمروبن بحربن محبوب ، البیان والتبیین ، تحقیق از عبدالسلام محمد هارون ، چاپ دوم ، انتشارات مکتبه الخانجی مصرومکتبه المثنی بغداد ، 1380 ق- 1960 م . 14  .

    16جرجانی ، عبدالقاهر : دلائل الاعجاز فی علم المعانی ، به تحقیق سید محمد رشید رضا ، چاپ سوّم ، مصر ، 1366.

    17..............................: اسرارالبلاغه ، ترجمه ی دکتر جلیل تجلیل ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1370 .

    18حسن لی ، کاووس و احمدیان ، لیلا : « کارکرد رنگ در شاهنامۀ فردوسی » ، مجلّه ی ادب پژوهی ، شماره ی دوم ،تابستان 1384 .

    19حمیدیان ، سعید : در آمدی بر اندیشه و هنر فردوسی ، چاپ اوّل ، انتشارات مرکز ، تهران ، 1372

    20دبیر سیاقی ، محمد : زندگینامۀ فردوسی و سرگذشت شاهنامه ، نشر قطره ، تهران ، 1383

    21..............................: کشف الابیات ، چاپ اول ، انتشارات مدبر ، 1378 .

    22دهخدا ، علی اکبر : لغت نامه .

    23رادویانی ، محمد بن عمر : ترجمان البلاغه ، به تصحیح احمد آتش ، چاپ دوّم ، انتشارات اساطیر ، تهران ، 1362 .

    24رازی ، شمس الدین محمد بن قیس : المعجم فی معاییر اشعار العجم ، تصحیح محمد قزوینی و تصحیح ثانوی مدرس رضوی ، انتشارات موسسۀ خاور ، تهران ، 1314 .

    25.........................: ...........................، به کوشش دکتر سیروس شمیسا ، چاپ اوّل ،انتشارات فردوس ، 1373 .

    26رستگار فسایی ، منصور : پیکر گردانی در اساطیر ، چاپ اوّل ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، تهران ، 1383 .

    27................................: تصویر آفرینی در شاهنامۀ فردوسی ، انتشارات کوروش ، شیراز ، 1353 .

    28رضی ، هاشم : آیین مهر ، انتشارات بهجت ، 1385 .

    29روشن ، امین : « رنگ در شاهنامه » ، مجله ی حافظ ، شماره ی 27 ، فروردین 1385 .

    30زمخشری ، ابوالقاسم جارالله محمود بن عمر ، مقدّمه ی تفسیر الکشّاف ، چاپ اول ، مصر،  1354  ه . ق .

    31زرین کوب ، عبدالحسین : شعر بی دروغ ، شعر بی نقاب ، 1371 .     

    32.........................................: نامور نامه : دربارۀ فردوسی و شاهنامه ، انتشارات سخن ، تهران ، 1381 .

    33سکّاکی ، ابویعقوب : مفتاح العلوم ، چاپ اوّل ، چاپ المصطفی البابی الحلبی و اولاده بمصر ، 1356 ه /1937 م .

    34سپهرالدین ، ابوبکر : بیان در ادب فارسی ، چاپ اوّل ، مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ، 1373 ،

    35سی دی درج : شاهنامه .

    شعبانی ، اکبر : تاریخ تکوین علوم بلاغی ، چاپ اوّل ، انتشارات سخن گستر ، مشهد ،1383

    37شفیعی کدکنی ، محمد رضا : صور خیال در شعر  فارسی ، چاپ پنجم ، انتشارات آگاه ، تهران ، 1372.

    38شمیسا ، سیروس : بیان ، چاپ سوّم ، انتشارات مجید و فردوس ، تهران ، 1372 .

    39صادقیان ، محمد علی : طراز سخن در معانی و بیان ، چاپ اوّل ، انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ، بی جا ، 1371

    40صفا ، ذبیح الله : تاریخ ادبیات ایران ج اوّل ( خلاصۀ جلد اوّل و دوّم تاریخ ادبیات ایران ) ، چاپ سوّم ، تهران ، 1362 ..

    41. صفا ، ذبیح الله : آیین سخن ، مختصری در معانی و بیان فارسی ، چاپ شانزدهم ، انتشارات ققنوس ، 1369

    42ضیف ، شوقی   : العصر الجاهلی ، ترجمه ی علیرضا ذکاوتی قراگزلو ، انتشارات امیرکبیر 1364

    43..............................: تاریخ و تطوّر علوم بلاغت ، ترجمه ی محمد رضا ترکی ، چاپ اوّل ،  سمت ، تهران ، 1383

    44..............................: تأویل مشکل القرآن ، چاپ دار احیاء الکتب العربیه ، بی جا ، بی تا .

    45توسی ، خواجه نصیر الدین : اساس الاقتباس ، به تصحیح مدرس رضوی ، چاپ دانشگاه ، 1336 .

    46ضابطی جهرمی ، احمد : سینما و تصاویر شعری در شاهنامه ، کتاب فرا ، تهران ، 1378 .

    47...........................: « نقش رنگ در تصاویر شعری شاهنامه » نشریه ی رسالت ، 20 / 2 / 85 یا نمایه‌ی 179 .

    48علوی مقدم ، محمد : در قلمرو بلاغت ، چاپ اول ، انتشارات آستان قدس رضوی ، مشهد ، 1372 .

    49................................: جلوۀ جمال ، انتشارات بنیاد قرآن ، تهران ، شهریور 1364.

    50علوی مقدّم ، محمد و  اشرف زاده ، رضا : معانی و بیان ، چاپ اوّل ، سمت ، تهران ، 1376 .

    51عسکری ، ابو هلال : معیار البلاغه ، ترجمۀ محمد جواد نصیری ، چاپ دانشگاه تهران، 1373

    52..............................: الصناعتین ، دار احیا الکتب العربیه ،1371 ه .ق .

    53فاطمی ، سید حسین ،تصویرگری در غزلیّات شمس ، چاپ اوّل ، مؤسسۀ انتشارات امیر کبیر ، تهران ، 1364 .

    54فرشید ورد ، خسرو : در بارۀ  ادبیات و نقد ادبی ، انتشارات امیر کبیر ، تهران ، 1362 .

    55................................: نقد شعر فارسی ، انتشارات وحید ، 1349 .

    56فتوحی رود معجنی ، محمد : بلاغت تصویر ، سخن ، تهران ، 1385 .

    57فردوسی ، ابوالقاسم :. شاهنامه ، چاپ مسکو ، به تصحیح سعید حمیدیان .

    58فلاح رستگار، گیتی :  « جلوۀ رنگها در شاهنامه  » ، محمد مهدی رکنی ، مجموعۀ سخنرانیهای سوّمین تا ششمین هفتۀ فردوسی ، مشهد ، انتشارات دانشگاه فردوسی ، 1357 .

    59قیروانی ، ابی علی الحسن بن رشیق : العمده فی صناعه الشعر و نقده ، چاپ الاولی، مطبعه امین هندیه ، مصر ، 1344 ه /1935 م .        

    60 .قاسمی ، حسن : صور خیال در شعر مقاومت ، چاپ دوّم ، فرهنگ گستر ، تهران ، 1384 .

     61 . کرد علی ، محمد ، امراءالبیان : الطبعه الثالثه ، بیروت ، 1388ه- 1969 .

    کزّازی ، میر جلال الدین : زیبا شناسی سخن پارسی ( بیان ) ، چاپ اوّل ، نشر مرکز ، 1368 .

    ماسه ، هانری : زندگی فردوسی ، ترجمۀ مهدی روشن ضمیر ، انتشارات کمیتۀ استادان ، دانشگاه تبریز ، 1350 .

    63 . مبرّد ، ابوالعباس ، الکامل فی اللغه و الادب : تحقیق ابی الاشبال- احمد محمد شاکر ، چاپ اول ، مصر ،1356 ق 1937 م .

    64محبتی ، مهدی : بدیع نو ، چاپ اوّل ، انتشارات سخن ، تهران ، 1380 .

    65مختاری ، محمد : اسطورۀ زال ، نشر آگاه ، تهران ، 1369 .

    66مقدّم ، محمد : جستاری در بارۀ مهر و ناهید ، چاپ دوّم ، انتشارات هیرمند ، تهران ، 1385 .

    67معین ، محمد : فرهنگ فارسی.

    68نشاط ، محمود : ادات تشبیه در زبان فارسی ، چاپ دوم ، نشر سهند ، تهران ، 1370 .

    69نوشین ، غلامحسین :  فرهنگ شاهنامۀ فردوسی (واژه نامک).

    70وطواط ، رشید الدین محمد  : حدائق السحرفی دقائق الشعر، به تصحیح عباس اقبال ، انتشارات کتابخانه ی سنایی و طهوری ،1362 .

    71همایی ، جلال الدین : معانی وبیان ، چاپ اوّل ، انتشارات هما ، تهران ، 1370

    72............................... : فنون بلاغت و صناعات ادبی ، چاپ ششم ، نشر هما ، تهران ،  1368.

    73هینلز ، جان : شناخت اساطیر ایران ، ترجمه ی ژاله ی آموزگار و احمد تفضلی ، چاپ پنجم ، نشر آویشن و چشمه ، 1377 .

    74یاحقّی ، محمّد جعفر : بهین نامۀ باستان ( خلاصۀ شاهنامۀ فردوسی ) ، چاپ چهارم ، انتشارات آستان قدس رضوی ، مشهد ، 1374 .

     

    .

ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت